به ﺩﺍﺩﺍﺷﻢ ﯾﺎﺩ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ بچگیاش ﺟﯿﺶ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﻩ ﺑﮕﻪ: ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ﺑﺨ
به ﺩﺍﺩﺍﺷﻢ ﯾﺎﺩ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ بچگیاش ﺟﯿﺶ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﻩ ﺑﮕﻪ: ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ﺑﺨﻮﻧﻢ
ﯼ ﺷﺐ ﺩﺍﺋﯿﻢ ﺧﻮﻧﻤﻮﻥ ﺑﻮﺩ. ﻧﺼﻒ ﺷﺐ ﺑﻪ ﺩﺍﺋﯿﻢ ﮔﻔﺖ:
دایی ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺷﻮ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ﺑﺨﻮﻧﻢ !
ﺩﺍﺋﯿﻢ ﻫﻢ ﮐﻪ ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﺴﺖ ﺟﺮﯾﺎﻥ ﭼﯿﻪ ؟
ﮔﻔﺖ: ﺑﺎﺷﻪ، ﻓﻘﻂ ﺗﻮ ﮔﻮﺷﻢ ﺑﺨﻮﻥ ﮐﺴﯽ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﻧﺸﻪ
ﺧﺪﺍ ﺭﺣﻤﺖ ﮐﻨﻪ ﺭﻓﺘﮕﺎﻥ ﺷﻤﺎ ﺭﻭ
ﻋﻔﻮﻧﺖ ﮔﻮﺵ ۱ ﺳﺎﻝ ﺑﯿﺸﺘﺮ بهش ﻓﺮﺻﺖ زندگی ﻧﺪﺍﺩ
______________________
پیروز حناچی، شهردار تهران، که قبلا گفته بود راه حل آلودگی هوا اینه که باد بیاد، حالا می گه راه حل رفع بوی نامطبوع پایتخت اینه که باد نیاد.!
+قشنگ میتونم الان خدارو تصور کنم که مثل سیامک انصاری زُل زده تو دوربین
_______________________
بالاخره امروز رفتم دانشگاه و از پروژم دفاع کردم
خسته و کوفته اومدم تو محوطه یکی بهم گفت مهندس..!!!
ینی قند تو دلم آلاسکا شد با کلی ذوق گفتم جانم؟
.....گفت توالت کجاست؟
.
از ریشه داغون شدم.!!
_______________________
آبادانیه می ره کارخانه چوب بری استخدام بشه، آقاهه می پرسه: سابقه ای تو کار چوب بری داره؟
آبادانیه می گه: من می تونم درختای گردو به قطر یک متر رو در مدت 10 ثانیه با تبر قطع کنم!
آقاهه خیلی تحت تاثیر قرار می گیره، می گه: این همه تجربه رو از کجا آوردی؟
آبادانیه می گه: از کویر لوت!
آقاهه می گه: مرد حسابی! کویر لوت درخت گردوش کجا بود؟!
می گه: پس فکر کردی واسه چی دیگه اونجا درخت گردو پیدا نمی شه؟
_______________________
رفتیم خواستگاری، بابای دختره گفت چرا دستت تو دهنته؟؟
گفتم: آهه اوم سیی اومییم اوفین که...
گفت دستتو از دهنت دربیار بعدا حرف بزن!!
گفتم آها..
آخه اون سری اومدیم گفتین که هر وقت دستت به دهنت رسید بعدا بیا
ولی از اینکه با احترام بیرونمون کردن خوشم اومد،
یه بار دیگه میرم
ﯼ ﺷﺐ ﺩﺍﺋﯿﻢ ﺧﻮﻧﻤﻮﻥ ﺑﻮﺩ. ﻧﺼﻒ ﺷﺐ ﺑﻪ ﺩﺍﺋﯿﻢ ﮔﻔﺖ:
دایی ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺷﻮ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ﺑﺨﻮﻧﻢ !
ﺩﺍﺋﯿﻢ ﻫﻢ ﮐﻪ ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﺴﺖ ﺟﺮﯾﺎﻥ ﭼﯿﻪ ؟
ﮔﻔﺖ: ﺑﺎﺷﻪ، ﻓﻘﻂ ﺗﻮ ﮔﻮﺷﻢ ﺑﺨﻮﻥ ﮐﺴﯽ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﻧﺸﻪ
ﺧﺪﺍ ﺭﺣﻤﺖ ﮐﻨﻪ ﺭﻓﺘﮕﺎﻥ ﺷﻤﺎ ﺭﻭ
ﻋﻔﻮﻧﺖ ﮔﻮﺵ ۱ ﺳﺎﻝ ﺑﯿﺸﺘﺮ بهش ﻓﺮﺻﺖ زندگی ﻧﺪﺍﺩ
______________________
پیروز حناچی، شهردار تهران، که قبلا گفته بود راه حل آلودگی هوا اینه که باد بیاد، حالا می گه راه حل رفع بوی نامطبوع پایتخت اینه که باد نیاد.!
+قشنگ میتونم الان خدارو تصور کنم که مثل سیامک انصاری زُل زده تو دوربین
_______________________
بالاخره امروز رفتم دانشگاه و از پروژم دفاع کردم
خسته و کوفته اومدم تو محوطه یکی بهم گفت مهندس..!!!
ینی قند تو دلم آلاسکا شد با کلی ذوق گفتم جانم؟
.....گفت توالت کجاست؟
.
از ریشه داغون شدم.!!
_______________________
آبادانیه می ره کارخانه چوب بری استخدام بشه، آقاهه می پرسه: سابقه ای تو کار چوب بری داره؟
آبادانیه می گه: من می تونم درختای گردو به قطر یک متر رو در مدت 10 ثانیه با تبر قطع کنم!
آقاهه خیلی تحت تاثیر قرار می گیره، می گه: این همه تجربه رو از کجا آوردی؟
آبادانیه می گه: از کویر لوت!
آقاهه می گه: مرد حسابی! کویر لوت درخت گردوش کجا بود؟!
می گه: پس فکر کردی واسه چی دیگه اونجا درخت گردو پیدا نمی شه؟
_______________________
رفتیم خواستگاری، بابای دختره گفت چرا دستت تو دهنته؟؟
گفتم: آهه اوم سیی اومییم اوفین که...
گفت دستتو از دهنت دربیار بعدا حرف بزن!!
گفتم آها..
آخه اون سری اومدیم گفتین که هر وقت دستت به دهنت رسید بعدا بیا
ولی از اینکه با احترام بیرونمون کردن خوشم اومد،
یه بار دیگه میرم
۱۳.۸k
۲۰ آذر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۲۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.