بوی زلف او

بـوی زلف او
حواسم را پریشان کرد و رفت

#صائب_تبریزی #مدل_لباس
دیدگاه ها (۱)

تو به زیباییت ادامه بدهمن پنهانی تماشایت می کنم .. #کامران_ک...

تو صبح باش .!من سراپا ، چشم می شوم،محو ِ تماشای تو !... #مر...

و توبازپسین تبعیدگاهِ منی...من غریبم...آیا من و تو با هم می‌...

می‌توانم امشبشعرها بنویسم غمگین‌تر از همیشه...دوستش داشتم، ا...

صبح شد، برخیز مطرب! گوشمال ساز دهعیشهایِ شب پریشان گشته را آ...

میگه که:دلبرم چون گل نوبر خرامان می‌رفت...جان من بر سر آن زل...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط