می گفت دوستت دارم

می گفت «دوستت دارم»
و مرگ من به تعویق می افتاد.. :)

#عین_شین_قاف


عكست‌را‌با‌خودم‌دارم...
همراه صدای ضبط‌شده ات، و‌هر‌ روز
بہ‌انجمن‌های ادبی‌سر‌میزنم..!
گوشه ای، بہ‌التماس، شاعری را‌گیر‌میاورم...
عكست‌را‌نشان‌میدهم‌و
سكوتِ‌ضبط‌شده ی‌صدایت‌را..!
همان‌دوستت‌دارم‌هایی‌را‌كہ‌‌هیچ‌وقت‌نگفتی...
و‌بعد‌اصرار‌میكنم‌#طــو رابسراید..!
دیروز‌بلاخره شاعری قبول‌كرد ،
مدتی‌عكست‌ر‌ا‌نگاه كرد‌و‌بہ‌‌سكوتِ
دوستت‌دارم‌هایت‌گوش‌داد..!
نگاهـی‌بہ‌من‌کرد‌و
با‌لبخند‌روےِ‌تكہ‌كاغذی‌نوشت :
« برگرد...
این‌دیـوانـہ‌دلش‌تنگ‌است..!🍃(: »🥺


#عاشقانه_ستاره_باروون
#شور_شیرین_عشق


#Setareh_baroon
#Hamisheh_sabz
#Mistress_of_the_Moon
دیدگاه ها (۰)

همیشه در حد یک سلام و احوال‌پرسی بود... حداقل برای من. یعنی ...

عَلى يَسار صَدري مَكتبة ، بِداية وَ نَهايتَهاً تنتهي؛ بك . ....

گاه‌ باید‌ روییددر کنارِ‌ چشمه،در شکافِ ‌یک‌ سنگ...به‌ امید ...

قطع امید فقط اونجایی که حامیم میگه :این جای خالیت تو دلم دیگ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط