...
وَ من به یکباره یاد گرفتم دیگر کسی رو دوست نداشته باشَم,
باری رویِ شانههایَش نباشم,
که نداند با من چه کند
و کجایِ دلش بگذارد که نه من بشکنَم,
و هم او ثابت بماند,
وَ من به یکباره یاد گرفتم همهیِ اعتمادَم را در کوله پُشتیام پنهان کنم تا دستِ هیچ احَد الناسی بهش نرسد,
تا بشوَد اسباب بازیِ کودکیهایِ نداشتهاش....
و مَن به یکباره اینچنین قَد کشیدم ...
بزرگ شدم....
▫️
باری رویِ شانههایَش نباشم,
که نداند با من چه کند
و کجایِ دلش بگذارد که نه من بشکنَم,
و هم او ثابت بماند,
وَ من به یکباره یاد گرفتم همهیِ اعتمادَم را در کوله پُشتیام پنهان کنم تا دستِ هیچ احَد الناسی بهش نرسد,
تا بشوَد اسباب بازیِ کودکیهایِ نداشتهاش....
و مَن به یکباره اینچنین قَد کشیدم ...
بزرگ شدم....
▫️
۶.۲k
۲۸ شهریور ۱۴۰۰