Harry
#Harry
دیشب داشتم پسرا وان دی رو به مامانم معرفی میکردم از رو یه عکس...بعدم واسش یه کنسرت ازشون گذاشتم که صداهاشون رو بشنوه...وسطا کنسرت دیدم مامانم چشماشو ریز کرده خیلی با دقت داره نگاه میکنه!!
گفتم خدایا نکنه بنر یه فنی یا کسی چیز بدی روش نوشته مامانم داره میخونش...خودم هرچی نگاه کردم چیزی ندیدم...
کنسرت که تموم شد مامانم با یه حالت مشکوکی گفت:اینا مگه خیلی پولدار نیستن؟؟؟من آب دهنمو قورت دادم و گفتم:چرا هستن...
دیدم مامانم گفت پس چرا این دوتا (به هری و لویی اشاره کرد) شلوار جین مشکیشون انقدر بور شده و هنوز میپوشنش؟
یعنی اون لحظه فقط دلم میخواست نزدیکترین دیوار بتنی رو پیدا کنم و سرمو محکم بکوبم بهش!
من بیچاره داشتم سکته میکردم که مامانم چی دیده تو این کنسرت که انقدر دقیق شده توش نکنه چیز بدی باشه...میبینم خانوم داشته کیفیت شلوار پسرا رو بررسی میکرده...
هیچی دیگه لال شدم و لپ تاب رو خاموش کردم و رفتم کپه مرگمو گذاشتم!
به من نیومده بخوام به کسی خواننده معرفی کنم!
دیشب داشتم پسرا وان دی رو به مامانم معرفی میکردم از رو یه عکس...بعدم واسش یه کنسرت ازشون گذاشتم که صداهاشون رو بشنوه...وسطا کنسرت دیدم مامانم چشماشو ریز کرده خیلی با دقت داره نگاه میکنه!!
گفتم خدایا نکنه بنر یه فنی یا کسی چیز بدی روش نوشته مامانم داره میخونش...خودم هرچی نگاه کردم چیزی ندیدم...
کنسرت که تموم شد مامانم با یه حالت مشکوکی گفت:اینا مگه خیلی پولدار نیستن؟؟؟من آب دهنمو قورت دادم و گفتم:چرا هستن...
دیدم مامانم گفت پس چرا این دوتا (به هری و لویی اشاره کرد) شلوار جین مشکیشون انقدر بور شده و هنوز میپوشنش؟
یعنی اون لحظه فقط دلم میخواست نزدیکترین دیوار بتنی رو پیدا کنم و سرمو محکم بکوبم بهش!
من بیچاره داشتم سکته میکردم که مامانم چی دیده تو این کنسرت که انقدر دقیق شده توش نکنه چیز بدی باشه...میبینم خانوم داشته کیفیت شلوار پسرا رو بررسی میکرده...
هیچی دیگه لال شدم و لپ تاب رو خاموش کردم و رفتم کپه مرگمو گذاشتم!
به من نیومده بخوام به کسی خواننده معرفی کنم!
۸.۸k
۱۷ مهر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.