تفسیر قرآن
ادامه نکته های تفسیری سوره کوثر
هر چه ضربه به دين و مقدّسات دينى شديدتر باشد، دفاع هم بايد قوى تر باشد. به پيامبر اسلام جسارت هاى زيادى كردند و او را ساحر، كاهن، شاعر و مجنون خواندند كه همه آنها به نحوى در قرآن جبران شده است.
به پيامبر گفتند: «انّك لمجنون»(193) تو جنّ زده اى، ولى خداوند فرمود: «ما انتَ بنعمة ربّك بمجنون»(194) به لطف الهى تو مجنون نيستى.
به آن حضرت گفتند: «لَستَ مُرسلاً»(195) تو فرستاده خدا نيستى، خداوند فرمود: «انّك لمن المرسلين»(196) قطعاً تو از پيامبرانى.
به حضرت نسبت شاعرى و خيالبافى دادند: «لشاعر مجنون»(197) خداوند فرمود: «و ما علّمناه الشعر و ما ينبغى له»(198) ما به او شعر نياموختيم و براى او سزاوار نيست.
گفتند: اين چه پيامبرى است كه غذا مى خورد و در بازار راه مى رود: «و قالوا ما لهذا الرسول ياكل الطعام و يمشى فى الاسواق»(199) خداوند فرمود: پيامبران پيش از تو نيز غذا مى خوردند و در بازارها راه مى رفتند: «و ما ارسلنا قبلك من المرسلين الاّ انّهم لياكلون الطعام و يمشون فى الاسواق»(200)
به آن حضرت ابتر گفتند، خداوند فرمود: «انّ شانئك هو الابتر».
آرى، پاسخ كسى كه به اشرف مخلوقات ابتر بگويد، آن است كه خداوند به او كوثرى عطا كند كه چشم همه خيره و عقل همه مبهوت شود.
خداوند مصداقى براى كوثر در آيه نياورد تا همچنان مبهم بماند تا شايد اشاره به اين باشد كه عمق بركت كوثر عطا شده حتّى براى خود پيامبر اكرم در هاله اى از ابهام است.
در اين سوره دو خبر غيبى نهفته است: يكى عطا شدن كوثر به پيامبر، آن هم در مكّه اى كه حضرت دست خالى بود و فرزند پسر نداشت، ديگر ابتر ماندن دشمن كه داراى فرزندان و ثروت هاى بسيار بود.
تاريخ و آمار بهترين شاهد بر كوثر بودن اين عطيّه الهى است. هيچ نسلى از هيچ قومى در جهان، به اندازه نسل حضرت فاطمه عليها السلام رشد و شكوفايى نداشته است. خصوصاً اگر كسانى را كه مادرشان سيّد است، از سادات به حساب آوريم، آمار سادات در جهان نشانه معجزه اين خبر غيبى است.
عطا كردن كوثر به شخصى مثل پيامبر، زمانى معنا دارد كه عطا كننده سرچشمه علم و حكمت و قدرت و رحمت باشد. بنابراين عطاى كوثر نشانه صفات وكمالات الهى است.
در اين سوره كه سه جمله بيشتر ندارد، پنج بار شخص پيامبر مورد خطاب قرار گرفته است.
زيرا علاوه بر ضمير كاف «ك» «اعطيناك»، در خطاب «صلّ» و «لربك» دو بار و در عبارت «انحر» و «شانئك» نيز دو بار، پيامبر مخاطب است. «اعطيناك، فصلّ، لربّك، انحر، شانئك»
در سراسر قرآن نيز، بيش از دويست بار خداوند به پيامبرش مى فرمايد: «ربّك»
بر گرفته از پایگاه جامع قرآنی نور
و کتاب الکترونیکی تفسير نور مرکز اطلاع رسانی غدیر
هر چه ضربه به دين و مقدّسات دينى شديدتر باشد، دفاع هم بايد قوى تر باشد. به پيامبر اسلام جسارت هاى زيادى كردند و او را ساحر، كاهن، شاعر و مجنون خواندند كه همه آنها به نحوى در قرآن جبران شده است.
به پيامبر گفتند: «انّك لمجنون»(193) تو جنّ زده اى، ولى خداوند فرمود: «ما انتَ بنعمة ربّك بمجنون»(194) به لطف الهى تو مجنون نيستى.
به آن حضرت گفتند: «لَستَ مُرسلاً»(195) تو فرستاده خدا نيستى، خداوند فرمود: «انّك لمن المرسلين»(196) قطعاً تو از پيامبرانى.
به حضرت نسبت شاعرى و خيالبافى دادند: «لشاعر مجنون»(197) خداوند فرمود: «و ما علّمناه الشعر و ما ينبغى له»(198) ما به او شعر نياموختيم و براى او سزاوار نيست.
گفتند: اين چه پيامبرى است كه غذا مى خورد و در بازار راه مى رود: «و قالوا ما لهذا الرسول ياكل الطعام و يمشى فى الاسواق»(199) خداوند فرمود: پيامبران پيش از تو نيز غذا مى خوردند و در بازارها راه مى رفتند: «و ما ارسلنا قبلك من المرسلين الاّ انّهم لياكلون الطعام و يمشون فى الاسواق»(200)
به آن حضرت ابتر گفتند، خداوند فرمود: «انّ شانئك هو الابتر».
آرى، پاسخ كسى كه به اشرف مخلوقات ابتر بگويد، آن است كه خداوند به او كوثرى عطا كند كه چشم همه خيره و عقل همه مبهوت شود.
خداوند مصداقى براى كوثر در آيه نياورد تا همچنان مبهم بماند تا شايد اشاره به اين باشد كه عمق بركت كوثر عطا شده حتّى براى خود پيامبر اكرم در هاله اى از ابهام است.
در اين سوره دو خبر غيبى نهفته است: يكى عطا شدن كوثر به پيامبر، آن هم در مكّه اى كه حضرت دست خالى بود و فرزند پسر نداشت، ديگر ابتر ماندن دشمن كه داراى فرزندان و ثروت هاى بسيار بود.
تاريخ و آمار بهترين شاهد بر كوثر بودن اين عطيّه الهى است. هيچ نسلى از هيچ قومى در جهان، به اندازه نسل حضرت فاطمه عليها السلام رشد و شكوفايى نداشته است. خصوصاً اگر كسانى را كه مادرشان سيّد است، از سادات به حساب آوريم، آمار سادات در جهان نشانه معجزه اين خبر غيبى است.
عطا كردن كوثر به شخصى مثل پيامبر، زمانى معنا دارد كه عطا كننده سرچشمه علم و حكمت و قدرت و رحمت باشد. بنابراين عطاى كوثر نشانه صفات وكمالات الهى است.
در اين سوره كه سه جمله بيشتر ندارد، پنج بار شخص پيامبر مورد خطاب قرار گرفته است.
زيرا علاوه بر ضمير كاف «ك» «اعطيناك»، در خطاب «صلّ» و «لربك» دو بار و در عبارت «انحر» و «شانئك» نيز دو بار، پيامبر مخاطب است. «اعطيناك، فصلّ، لربّك، انحر، شانئك»
در سراسر قرآن نيز، بيش از دويست بار خداوند به پيامبرش مى فرمايد: «ربّك»
بر گرفته از پایگاه جامع قرآنی نور
و کتاب الکترونیکی تفسير نور مرکز اطلاع رسانی غدیر
۶۰۱
۱۵ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.