خاطرات شهدا زیارت عاشورای همیشگی
#خاطرات_شهدا #زیارت_عاشورای_همیشگی
عملیات کربلای ۴ بود. اتش دشمن سنگین بود.زیر یک پل جمع شده بودیم.جای پنج نفر بود, اما ده نفر به زحمت خود را جا داده بودیم و پا ها از زیر پل بیرون زده بود.دیدم رضا چراغ قوه اش را بیرون اورد و نورش را انداخت روی کتاب کوچک دعایش و شروع کرد به خواندن زیارت عاشورا. گفتم رضا تو این شرایط چه وقت زیارت خوندنه!!!
خندید و گفت من از اول انقلاب تا حالا یه روز هم زیارت عاشورام ترک نشده, حتی زمانی که در سینما کار می کردم!....
و شاید با همـین زیارت عاشوراها برات شهادتش را گرفت.
#شهید_عبدالرضا_مصلی_نژاد ❤ ️ #شهدای_فارس
#بخون #خاکیان_خدایی
عملیات کربلای ۴ بود. اتش دشمن سنگین بود.زیر یک پل جمع شده بودیم.جای پنج نفر بود, اما ده نفر به زحمت خود را جا داده بودیم و پا ها از زیر پل بیرون زده بود.دیدم رضا چراغ قوه اش را بیرون اورد و نورش را انداخت روی کتاب کوچک دعایش و شروع کرد به خواندن زیارت عاشورا. گفتم رضا تو این شرایط چه وقت زیارت خوندنه!!!
خندید و گفت من از اول انقلاب تا حالا یه روز هم زیارت عاشورام ترک نشده, حتی زمانی که در سینما کار می کردم!....
و شاید با همـین زیارت عاشوراها برات شهادتش را گرفت.
#شهید_عبدالرضا_مصلی_نژاد ❤ ️ #شهدای_فارس
#بخون #خاکیان_خدایی
۱.۱k
۱۶ مهر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.