بغض خود را بشکن و بی هر بهانه گریه کن

بغض خود را بشکن و بی هر بهانه گریه کن
شرم را گاهی رها کن! عاشقانه گریه کن!

خوب می دانم دلت از دست خیلی ها پر است
پس خروشان شو! شبیه رودخانه گریه کن

هرچه را در سینه ات سنگین شده آزاد کن
من خودم سنگ صبورت! بی کرانه گریه کن
دیدگاه ها (۵)

جمعه خودش پاییز استبه تنهایی ...خانه های زیادی راابری می کند...

جمعه جور دیگر سوهان می زند دلتنگی هایم را هوای دلم پاییزی ست...

جمعه است امروزروزی به تلخی اسپرسو و به خسته کنندگی یک صفحه ی...

آنقدر دلتنگتم که حتی ابلیس بر وسعت این دلتنگی سجده می کند......

جیمین فیک زندگی پارت ۲۶#

p¹⁰_ هوی وحشی+ من کوچولو نیستم وحشی ام نیستم_ عه اینطوریاس؟؟...

رمان جونکوک ( عمارت ارباب )

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط