بـه هـمسـرم خـواهـم گـفت کـه

بـه هـمسـرم خـواهـم گـفت کـه
 در زمـانه ای کـه مَـردم بـرای پُـر کـردن وقت خـود با
 
نـامحـرم سخـن میگفـتند مـن درد تـنهایی را تحـمل میکردم
آن هـم در این عـصر ارتـباطـات...
گـاهی آنقـدر فـشار تـنهایی زیـاد بـود که گمـان میکردم
 
یـک سربـاز تـنها در نقـطه صفـر مرزی مشغـول خدمـتم...
و تـو ایـن تنهـایی را بـه پـای بـی عرضـگی من ننویـس
مـن بـرای تـو و جـایگاه تـو ارزش قـائل بــودم
و هـمین طـور بــرای دلـم (قلـب حرم خـداست)
خـواهم گـفت به جـای عَـرق ریـختن بـرای بـازو بزرگ کردن
 
عَـرق ریخـته ام تـا تکیـگاه محـکمی بـرای تـو بشـوم.
خـواهم گـفت آن زمان که حجاب تو چادرت بود حجاب من پلک هایم
چــون اعـتقاد دارم حجـاب بــاید دو طــرفه باشــد
خـواهم گفت زمانی که پسـران به دلگرمی از جیـب پدرشان ازدواج میکردند
 
مــن به دلـگرمی دعـاهــایی کـه کنـار پنــجره فـولاد کردم جلو آمدم #مذهبی #عاشقانه
#عکس_نوشته #جذاب #خاص #عکس_نوشته_عاشقانه #عاشقانه