کتاب من میترا نیستم قسمت پنجم
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
کتاب#من_میترا_نیستم
خاطرات شهیده زینب کمایی 🌹
#قسمت_پنجم
روایت اول (کبری طالب نژاد، مادر شهید)
وقتی بچه بودم در خانه ی دو اتاقه ی شرکت نفت در جمشید آباد زندگی میکردیم و همیشه دهه ی اول محرم روضه داشتیم.🌹
مادرم میگفت :((کبری این مجلس مال توئه. خودت برو مهمونات رو دعوت کن.))
من خیلی کوچک بودم، درِ خانه ی همسایه هارا میزدم و به آنها میگفتم روضه داریم.
مادرم دیوار ها را سیاه پوش می کرد.
زن ها دور هم دایره می گرفتند و سینه میزدند.
به خاطر مادرم، تمام محرم و صفر لباس سیاه میپوشیدم. او در همان دهه اول برای سلامتی من آش نذری درست میکرد 🍵و به در و همسایه میداد.
همیشه دلهره ی سلامتی ام را داشت و خیلی به من وابسته بود.
مادرم عاشق بچه بود و دلش میخواست بچه های زیادی داشته باشد، اما خداوند بیشتر از یک اولاد به او نداد.؛ آن هم با نذر و نیاز.
من از بچگی عاشق و دلداده امام حسین علیه السلام و حضرت زینب سلام الله علیها بودم.
زندگی ام از پیش از تولد، به آن ها گِره خورده بود.
انگار به دنیا آمدنم، نفس کشیدنم، همه به اسم حسین علیه السلام و کربلا بند بود. 🌹
شهدا را یاد کنید با ذکر یک صلوات 🌹❤️
(این کتاب با رضایت ناشر و نویسنده ی گرامی بارگذاری میشود)
🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
کتاب#من_میترا_نیستم
خاطرات شهیده زینب کمایی 🌹
#قسمت_پنجم
روایت اول (کبری طالب نژاد، مادر شهید)
وقتی بچه بودم در خانه ی دو اتاقه ی شرکت نفت در جمشید آباد زندگی میکردیم و همیشه دهه ی اول محرم روضه داشتیم.🌹
مادرم میگفت :((کبری این مجلس مال توئه. خودت برو مهمونات رو دعوت کن.))
من خیلی کوچک بودم، درِ خانه ی همسایه هارا میزدم و به آنها میگفتم روضه داریم.
مادرم دیوار ها را سیاه پوش می کرد.
زن ها دور هم دایره می گرفتند و سینه میزدند.
به خاطر مادرم، تمام محرم و صفر لباس سیاه میپوشیدم. او در همان دهه اول برای سلامتی من آش نذری درست میکرد 🍵و به در و همسایه میداد.
همیشه دلهره ی سلامتی ام را داشت و خیلی به من وابسته بود.
مادرم عاشق بچه بود و دلش میخواست بچه های زیادی داشته باشد، اما خداوند بیشتر از یک اولاد به او نداد.؛ آن هم با نذر و نیاز.
من از بچگی عاشق و دلداده امام حسین علیه السلام و حضرت زینب سلام الله علیها بودم.
زندگی ام از پیش از تولد، به آن ها گِره خورده بود.
انگار به دنیا آمدنم، نفس کشیدنم، همه به اسم حسین علیه السلام و کربلا بند بود. 🌹
شهدا را یاد کنید با ذکر یک صلوات 🌹❤️
(این کتاب با رضایت ناشر و نویسنده ی گرامی بارگذاری میشود)
۲.۵k
۰۸ بهمن ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.