پسر بغضش میترکہ میزنه زیره گریہ...(drop)
پسر بغضش میترکہ میزنه زیره گریہ...(drop)
دختره میگہ چرا گریہ میکنے زندگیم(!?)
-پسر با هق هق میگہ:کاش کور بودم دیروز با اون پسره نمیدیدمتـــــ...(paper)
دختر:پسرخالم بود(!)
پسر:پس چرا دستشو گرفتہ بودے(!?)
دختر:چون مثل داداشمہ(!)
پسر:پس چرا رفتے خونشون(!?)
دختر:خب رفتم خونه ے خالم دیگه عشقم اینطورے نکن توروخدا...
-پسره میگہ:تا حالا نمیدونستم داداشم پسر خاله ے تو میشہ ...(!)
دختره میگہ چرا گریہ میکنے زندگیم(!?)
-پسر با هق هق میگہ:کاش کور بودم دیروز با اون پسره نمیدیدمتـــــ...(paper)
دختر:پسرخالم بود(!)
پسر:پس چرا دستشو گرفتہ بودے(!?)
دختر:چون مثل داداشمہ(!)
پسر:پس چرا رفتے خونشون(!?)
دختر:خب رفتم خونه ے خالم دیگه عشقم اینطورے نکن توروخدا...
-پسره میگہ:تا حالا نمیدونستم داداشم پسر خاله ے تو میشہ ...(!)
۱.۸k
۱۶ تیر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۲۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.