پارت ۱۳
پارت ۱۳
کوک: آقای کیم
ته: جا....بله
کوک: این پرونده رو چیکار کنم
ته: بده به لیسا
کوک: لیسا مگه مال کارمند جدید نیست
ته: آره بدی لیسا خودش میدونه چیکار کنه
کوک: باش
کوک رفت دفتر لیسا
تق تق
کوک: بیام داخل
لیسا: آره بیا داخل
کوک: لیسا اینو تهیونگ داد گفت بدم با تو بعدشم کیم جنی ساعت ۵ میاد اوکی
لیسا: اوکی....فقط اسمش چی بود
کوک: کیم جنی
لیسا: یه لحظه
کوک: هوم
لیسا: تو به آقای کیم گفتی تهیونگ
کوک: نههه اشتباه شنیدی
لیسا: کوک اگه چیزی هست ماهم میخوایم بدونیم
کوک: نه چیزی نیست بخدا
لیسا: نمیدونم ولی به هرحال مشکوک میزنین
کوک: نخیرشمممم
لیسا خندید و کوک رفت بیرون پیش تهیونگ
کوک: آقای کیم ببین چیکار کردین
ته: چیشده مگه
کوک: همه فک میکنن بین من و تو
تق تق
ته: بفرمایید
جنی: ببخشید آقای کیم باید کجا برم
ته: آقای جئون راهنماییتون میکنه
کوک: منننن
ته: ارهههه خودتتتت
کوک: بله خانم کیم بفرمایید
جنی: خب اسم این خانم چیه که دارم میرم پیشش
کوک: لالیسا مانوبال
جنی: اوووو قشنگه
کوک: بله بفرمایید این اتاق خانم مانوبال
تق تق
لیسا: بله
جنی: بیام داخل
لیسا: او بله بفرمایید داخل
جنی رفت داخل
ویو لیسا
اولین بار بود که دختر به این زیبایی دیده بودم خیلی خوشگل بود
ویو جنی
لیسا خیلی دختر خوشگلی بود ار چهرشم معلوم بود که مهربونه
کوک: من رفتم
لیسا: باش درم ببند
کوک دوباره رفت اتاق ته
کوک: خب داشتم میگفتم همه فک میکنن که من و تو باهم تو رابطهایم اونم تقصیر شماست کیمم
ته: غرغرو انقد غر نزن مگه من چیکار کردم
کوک: خیلی کاراا
ته بلند شد و رفت سمت کوک کوک آروم آروم میرفت عقب
ته: مثلا چیکار کوچولو
کوک: م....من نمی....نمیدونم
ته: چیو نمیدونی
کوک: م..م...من نمیدونم...چ....چیکار کردین...که..ش..شک کردن
ته: پس چی میگی که مشکوک شدن
کوک: نمیدونمممم(داد)
کوک زود فرار کرد و رفت بیرون
ویو کوک
قلبم داشت تو دهنم میزد چرا انقد جذابهههه چرا اینجوری حرف میزنه یا بهم نزدیک میشه رو نمیتونم جلو ضربان قلبمو بگیرم
ویو ته
خیلی پسر کیوتیه همین که نخوردمش بهش لطف کردم
جیمین: آقای جئون
کوک: بله
جیمین: آقای مین یونگی چند روزی هست نمیاد اتفاقی افتاده براشون
کوک: نگرانش شدی(پوزخند)
جیمین: نههه فقط میخواستم بدونم
کوک: چند روزی هست نمیاد رفته خونه مامانش تا جمعه
کوک: آقای کیم
ته: جا....بله
کوک: این پرونده رو چیکار کنم
ته: بده به لیسا
کوک: لیسا مگه مال کارمند جدید نیست
ته: آره بدی لیسا خودش میدونه چیکار کنه
کوک: باش
کوک رفت دفتر لیسا
تق تق
کوک: بیام داخل
لیسا: آره بیا داخل
کوک: لیسا اینو تهیونگ داد گفت بدم با تو بعدشم کیم جنی ساعت ۵ میاد اوکی
لیسا: اوکی....فقط اسمش چی بود
کوک: کیم جنی
لیسا: یه لحظه
کوک: هوم
لیسا: تو به آقای کیم گفتی تهیونگ
کوک: نههه اشتباه شنیدی
لیسا: کوک اگه چیزی هست ماهم میخوایم بدونیم
کوک: نه چیزی نیست بخدا
لیسا: نمیدونم ولی به هرحال مشکوک میزنین
کوک: نخیرشمممم
لیسا خندید و کوک رفت بیرون پیش تهیونگ
کوک: آقای کیم ببین چیکار کردین
ته: چیشده مگه
کوک: همه فک میکنن بین من و تو
تق تق
ته: بفرمایید
جنی: ببخشید آقای کیم باید کجا برم
ته: آقای جئون راهنماییتون میکنه
کوک: منننن
ته: ارهههه خودتتتت
کوک: بله خانم کیم بفرمایید
جنی: خب اسم این خانم چیه که دارم میرم پیشش
کوک: لالیسا مانوبال
جنی: اوووو قشنگه
کوک: بله بفرمایید این اتاق خانم مانوبال
تق تق
لیسا: بله
جنی: بیام داخل
لیسا: او بله بفرمایید داخل
جنی رفت داخل
ویو لیسا
اولین بار بود که دختر به این زیبایی دیده بودم خیلی خوشگل بود
ویو جنی
لیسا خیلی دختر خوشگلی بود ار چهرشم معلوم بود که مهربونه
کوک: من رفتم
لیسا: باش درم ببند
کوک دوباره رفت اتاق ته
کوک: خب داشتم میگفتم همه فک میکنن که من و تو باهم تو رابطهایم اونم تقصیر شماست کیمم
ته: غرغرو انقد غر نزن مگه من چیکار کردم
کوک: خیلی کاراا
ته بلند شد و رفت سمت کوک کوک آروم آروم میرفت عقب
ته: مثلا چیکار کوچولو
کوک: م....من نمی....نمیدونم
ته: چیو نمیدونی
کوک: م..م...من نمیدونم...چ....چیکار کردین...که..ش..شک کردن
ته: پس چی میگی که مشکوک شدن
کوک: نمیدونمممم(داد)
کوک زود فرار کرد و رفت بیرون
ویو کوک
قلبم داشت تو دهنم میزد چرا انقد جذابهههه چرا اینجوری حرف میزنه یا بهم نزدیک میشه رو نمیتونم جلو ضربان قلبمو بگیرم
ویو ته
خیلی پسر کیوتیه همین که نخوردمش بهش لطف کردم
جیمین: آقای جئون
کوک: بله
جیمین: آقای مین یونگی چند روزی هست نمیاد اتفاقی افتاده براشون
کوک: نگرانش شدی(پوزخند)
جیمین: نههه فقط میخواستم بدونم
کوک: چند روزی هست نمیاد رفته خونه مامانش تا جمعه
۷.۳k
۱۶ دی ۱۴۰۳