دلتنگم و دیدار تو درمان منست

دلتنگم و دیدار تو درمان منست
بی رنگ رخت زمانه زندان منست
بر هیچ دلی مباد و بر هیچ تنی
آنچ از غم هجران تو بر جان منست

مولانا:
دیدگاه ها (۱)

آدم یک جایی میرسدڪه دست به خودڪشی میزندنه اینڪه تیغ بردارد ر...

به من، ای صبا، نسیمی ز بهار دولت اوبرسان، که سال و ماهت همه ...

به هر گام تو می لرزد دلم هربار می آیینگو یوسف شوم وقتی زلیخا...

هرچه حاشا بکنی بیشتر افشا گردد که تو هم عاشق این عشقی و درگی...

دلتنگم و دیدار تو درمان من‌است بی‌رنگِ رُخت زمانه زندا...

‌🍁 دلتنگم و دیدار تو درمان من‌ است بی‌رنگِ رخت زمانه زندان م...

‌🍁 دلتنگم و دیدار تو درمان من‌ است بی‌رنگِ رخت زمانه زندان م...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط