زر عشقت می زنی تا از خودت دورم نی
زير عشقت می زنی تا از خودت دورم كنی
شعر طغيان می كنم وقتی كه مجبورم كنی
يا بيا عطر لباست را كه جامانده ببر
يا موفق می شوی بانوی من كورم كنی
من همان دست خرابم، آس دل پيش تو است
حاكم بازی بلد! بايد خودت جورم كنی
نيمه تاريك شب های زمينم را بگير
تند تر دور تو می گردم پر از نورم كنی
بذرها در خاك تو هی سيب و گندم می شوند
آنقدر در خاك می مانم كه انگورم كنی💜
شعر طغيان می كنم وقتی كه مجبورم كنی
يا بيا عطر لباست را كه جامانده ببر
يا موفق می شوی بانوی من كورم كنی
من همان دست خرابم، آس دل پيش تو است
حاكم بازی بلد! بايد خودت جورم كنی
نيمه تاريك شب های زمينم را بگير
تند تر دور تو می گردم پر از نورم كنی
بذرها در خاك تو هی سيب و گندم می شوند
آنقدر در خاك می مانم كه انگورم كنی💜
- ۱۹۹
- ۱۵ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط