سناریو : (درخواستی)
سناریو : (درخواستی)
وقتی مریض میشین
نامی: داخل کتاب هایی که میخونه دنبال این میگرده که چجوری حالت رو خوب کنه اما همیشه بهت روحیه میده تا حالت بدتر نشه
جین: با دستپخت مامانیش برات غذا درست میکنه اما خودشم یه ناخنکی به عذاب میزنه برای اینکه جوی عوض شه بهت میگه عشقمم به هندسامت نگا کن و از زیباییش لذت ببر
یونگی: مثل یه پیشی با اینکه بهش میگی یونگی برو اونور تا خودتم مریض نشدی بهت میچسبه برات داستان تعریف میکنه و همیشه بغلت میکنه و میخوابه
هوپی: وقتی میبینه سرفه میکنی همش بی سرو صدا گریه میکنه و دعا میکنه که زودتر حالت خوب بشه
موچی: برات کلی خوراکی میخره به امید اینکه یه روزی بدویی بری بغلش و باهاش بازی کنی اما وقتی میبینه رو تختی و هعی دارو میخوری ناراحت میشه
ته ته: همش سرت غر میزنه که چرا رفتی بیرون اونم تو هوای بارونی اما بازم مراقبته بعدشم میگه خانم کیم بزار خوب بشی دیگه پاتو از این در بیرون نمیزاری اونم بدون شال و کلاه
کوکی: سعی میکنه بوست کنه اما وقتی میبینه اجازه نمیدی میره تو اتاق و تا خود صب گریه میکنه و میگه تقصیر خودشه که گذاشت با لباس تو خونه بری تو خیاط
وقتی مریض میشین
نامی: داخل کتاب هایی که میخونه دنبال این میگرده که چجوری حالت رو خوب کنه اما همیشه بهت روحیه میده تا حالت بدتر نشه
جین: با دستپخت مامانیش برات غذا درست میکنه اما خودشم یه ناخنکی به عذاب میزنه برای اینکه جوی عوض شه بهت میگه عشقمم به هندسامت نگا کن و از زیباییش لذت ببر
یونگی: مثل یه پیشی با اینکه بهش میگی یونگی برو اونور تا خودتم مریض نشدی بهت میچسبه برات داستان تعریف میکنه و همیشه بغلت میکنه و میخوابه
هوپی: وقتی میبینه سرفه میکنی همش بی سرو صدا گریه میکنه و دعا میکنه که زودتر حالت خوب بشه
موچی: برات کلی خوراکی میخره به امید اینکه یه روزی بدویی بری بغلش و باهاش بازی کنی اما وقتی میبینه رو تختی و هعی دارو میخوری ناراحت میشه
ته ته: همش سرت غر میزنه که چرا رفتی بیرون اونم تو هوای بارونی اما بازم مراقبته بعدشم میگه خانم کیم بزار خوب بشی دیگه پاتو از این در بیرون نمیزاری اونم بدون شال و کلاه
کوکی: سعی میکنه بوست کنه اما وقتی میبینه اجازه نمیدی میره تو اتاق و تا خود صب گریه میکنه و میگه تقصیر خودشه که گذاشت با لباس تو خونه بری تو خیاط
۱۴.۰k
۱۷ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.