این شعر از هادی جمالی است در اعتراض به سانسور شدید واژگان

این شعر از هادی جمالی است در اعتراض به سانسور شدید واژگان در شعر و داستان:

ای دلبر من، ای قد و بالات سه نقطه!
ای چهره ی تو در همه حالات سه نقطه...

لب بووووق دهن بووووق تمام سر و تن بووووق!
اصلا چه بگویم که سراپات سه نقطه...

برخیز و میان همگان جلوه گری کن!
حال همه در حال تماشات سه نقطه...

با دشمن خود یاری و با یار چو دشمن!
ای آنکه تولا و تبرات سه نقطه...

آخر به زری یا ضرری یا که به زوری؟!
میگیرم از آن گوشه ی لبهات سه نقطه...

چشم من و گیسوی تو (نه) چادر تو (خوب)!
دست من و بازوی تو (نه) پات سه نقطه...

"تا باد صبا پرده ز رخسار وی انداخت"
این بخش خطرناک شده کات سه نقطه...

آخر چه بگویم که توان چاپ نمودن!
ای بر پدر کل ادارات سه نقطه...
دیدگاه ها (۴)

هرزگاهی دریا هوس میکنه سری به ساحلس بزنه....مهم نیس ساحل دست...

راستی خدادلم هوای دیروز را کردهوای روزهای کودکی رادلم میخواه...

تلخ است، تلخ تلخ، این زندگیاما” لب هایت ”عجب تعادلی برقرار ک...

حُرمت نِگَــہ میدارم...اگر نہ ،باید تو را...عاشقانہ های تو ر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط