یکی از ماندگارترین پاراگرافهای رمان سقوط نوشته آلبر کا

یکی از ماندگارترین پاراگراف‌های رمان سقوط، نوشتهٔ آلبر کامو قطعاً این قطعه است:

«‏من آنقدر بزرگوار نبودم که از اهانت‌ها بگذرم، امّا سرانجام فراموش می‌کردم. و آن‌که گمان می‌برد از او بیزارم مبهوت می‌شد. آن‌گاه که می‌دید لبخندزنان به او سلام می‌کنم، برحسب سرشتش عظمت روحم تحسینش را برمی‌انگیخت یا خفت منشم را خوار می‌شمرد.
غافل از این‌که علتِ رفتارم ساده‌تر از این حرف‌ها بود: حتی نامش رافراموش کرده بودم.»



#عاشقانہ
#حس_خوب
#آموزنده
#انڪَیزشی

#𝒔𝒂𝒏𝒂𝒛_𝒌𝒉𝒂𝒏𝒐𝒎𝒎
دیدگاه ها (۰)

قَدْ نَرَىٰ تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّمَاءِ و من تورو میبی...

تولدت پیشاپیش مبارک عزیزم

حسین پناهی میگه: يادت بماند دوست داشتن به جانِ آدم سنجاق می‌...

آدم دلش یه دوست داشتن عمیق میخواد مثل علاقه‌ی بابا لنگ دراز ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط