پارت ①
پارت ①
ا.ت: خیلی خابم میومد، رفتم آب بخورم که برم بخابم که دیدم آنا داره زنگ میزنه.
-الو سلام چطوری ا.ت؟
+سلام خوبم ممنون.
-کجایی؟
+خونه تنهام
-ببین تینا یه مهمونی گرفته توهم بیا😁
+نه نمیتونم😐
-بهونه نیار بابا😩
+آخه یونگی سرکاره. امشب بعد مدت ها قبول کرده یه فیلم باهم ببینیم، تازه من حالم خوب نیست میخام برم چرت بزنم تا وقتی یونگی اومد سرحال باشم🙃
-تا وقتی شوگا بیاد توهم برگشتی خونه، تازه بیا یکم سرحال میشی.
+اوکی میام
-میام دنبالت.بای
+بای
ا.ت: شاید یکم مهمونی حالمو بهتر کنه. نباید جلوی یونگی اینقدر بی حوصله باشم، نگران میشه. به شوگا زنگ زدم که خبر بدم دارم میریم بیرون اما جواب نمیداد.دیگه زنگ نزدم و بهش پیام دادم. چون قبل رفتن گفت امروز سرم شلوغه اگه زنگ زدی دیدی جواب ندادم بدون کار دارم.شب ساعت ۱برمیگردم خونه. یاد حرف یونگی افتادم و نگرانیم از بین رفت. الان ساعت ۱۱:۳۸ دقیقست،تا ساعت ۱۲ میمونم و برمیگردم. لباسمو پوشیدم و کیفمو برداشتم. تینا زنگ زد و گفت بیا دم در.
ساعت ۱۱:۵۵
شوگا: خداروشکر زود تر میرم خونه.
(ونگ میز جفتی شوگاعه)
ونگ: خوش بحالت زود تر میری خونه. منو چی میگی که یک ساعتو نیم اضافه کاری خوردم😒
-😂گناه داری
+تازه دست پخت تینا هم که اصلا خوب نیست
-من امشب نمیزارم ا.ت غذا درست کنه. چون مریض شده.
+او مای گاش😏
😏😐-
ممنون که تا اینجا خوندی:) 💜
مایل به پارت دو؟
لایک و کامنت یادت نره بیبی^^
نظرت رو کامنت عچگم♡
ا.ت: خیلی خابم میومد، رفتم آب بخورم که برم بخابم که دیدم آنا داره زنگ میزنه.
-الو سلام چطوری ا.ت؟
+سلام خوبم ممنون.
-کجایی؟
+خونه تنهام
-ببین تینا یه مهمونی گرفته توهم بیا😁
+نه نمیتونم😐
-بهونه نیار بابا😩
+آخه یونگی سرکاره. امشب بعد مدت ها قبول کرده یه فیلم باهم ببینیم، تازه من حالم خوب نیست میخام برم چرت بزنم تا وقتی یونگی اومد سرحال باشم🙃
-تا وقتی شوگا بیاد توهم برگشتی خونه، تازه بیا یکم سرحال میشی.
+اوکی میام
-میام دنبالت.بای
+بای
ا.ت: شاید یکم مهمونی حالمو بهتر کنه. نباید جلوی یونگی اینقدر بی حوصله باشم، نگران میشه. به شوگا زنگ زدم که خبر بدم دارم میریم بیرون اما جواب نمیداد.دیگه زنگ نزدم و بهش پیام دادم. چون قبل رفتن گفت امروز سرم شلوغه اگه زنگ زدی دیدی جواب ندادم بدون کار دارم.شب ساعت ۱برمیگردم خونه. یاد حرف یونگی افتادم و نگرانیم از بین رفت. الان ساعت ۱۱:۳۸ دقیقست،تا ساعت ۱۲ میمونم و برمیگردم. لباسمو پوشیدم و کیفمو برداشتم. تینا زنگ زد و گفت بیا دم در.
ساعت ۱۱:۵۵
شوگا: خداروشکر زود تر میرم خونه.
(ونگ میز جفتی شوگاعه)
ونگ: خوش بحالت زود تر میری خونه. منو چی میگی که یک ساعتو نیم اضافه کاری خوردم😒
-😂گناه داری
+تازه دست پخت تینا هم که اصلا خوب نیست
-من امشب نمیزارم ا.ت غذا درست کنه. چون مریض شده.
+او مای گاش😏
😏😐-
ممنون که تا اینجا خوندی:) 💜
مایل به پارت دو؟
لایک و کامنت یادت نره بیبی^^
نظرت رو کامنت عچگم♡
۹.۳k
۱۷ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.