رمان ✩
رمان ✩
پارت : ۲ پارت آخر ➪
نام داستان : السا و آنا ➪
⚠︎ کپی ممنوع ⚠︎
قبل از فوت پدر و مادرم ما صاحب یک برادر شدیم که اون برادر من رو به خواهرم نزدیک کرد ☕︎ و بعد آنا از برادر کوچیکم مراقبت میکنه چون من قدرت دارم ممکنه بازم آسیب بزنم به همه (ง'̀-'́)ง در روز کریسمس من و خواهر و برادرم با هم به جشن رفتیم که واقعا جشن خوبی بود✌︎ راستی ما ملکه هستیم بعد فوت پدر و مادرم ما ملکه شدیم 𖠌 ما میخواستیم چیزی که برای ما در روز کریسمس ارزش داره رو پیدا کنیم ! رفتم سراغ دفتر خاطرات که دیدم ما با هم یک آدم برفی ساختیم ☃︎ که اسمش اولاف هست ꕥ و بعد به خواهر و برادرم گفتم ما برای جشن یک مهمان خاص داریم که اسمش اولاف هست (•̀ᴗ•́) بعد من اولاف ساختم و بعد براش ابر ساختم تا بتونه در روز آفتابی زنده بمونه ☁︎ و بعد با خوشی زندگی کردیم ㋛︎
پایان ...
پارت : ۲ پارت آخر ➪
نام داستان : السا و آنا ➪
⚠︎ کپی ممنوع ⚠︎
قبل از فوت پدر و مادرم ما صاحب یک برادر شدیم که اون برادر من رو به خواهرم نزدیک کرد ☕︎ و بعد آنا از برادر کوچیکم مراقبت میکنه چون من قدرت دارم ممکنه بازم آسیب بزنم به همه (ง'̀-'́)ง در روز کریسمس من و خواهر و برادرم با هم به جشن رفتیم که واقعا جشن خوبی بود✌︎ راستی ما ملکه هستیم بعد فوت پدر و مادرم ما ملکه شدیم 𖠌 ما میخواستیم چیزی که برای ما در روز کریسمس ارزش داره رو پیدا کنیم ! رفتم سراغ دفتر خاطرات که دیدم ما با هم یک آدم برفی ساختیم ☃︎ که اسمش اولاف هست ꕥ و بعد به خواهر و برادرم گفتم ما برای جشن یک مهمان خاص داریم که اسمش اولاف هست (•̀ᴗ•́) بعد من اولاف ساختم و بعد براش ابر ساختم تا بتونه در روز آفتابی زنده بمونه ☁︎ و بعد با خوشی زندگی کردیم ㋛︎
پایان ...
۱.۴k
۰۲ دی ۱۴۰۰
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.