پلک بگشا صنما صبح مرا روح ببخش

پلک بگشا صنمــا صبـح مـرا روح ببخش...
قصه ای تازه در این صبح دل انگیز بساز


#علیرضا_صادقی
دیدگاه ها (۱)

طلوع گرم چشمانت ، مرا صادق ترین صبح استاگر نه کار خورشید جها...

صبح شد من موهایم را شانه زدم و تمام نوازش هایت از لابه لای ...

صبحی که نسیمش خبر از زلف تورا دادچیزی کم از آن وصلت جانانه ...

بـر طرف گلشٖنم گـذر افتاد وقت صبحآن دم که کار مرغ سحر آه و ن...

۰۰۰۰۰۰۰۰۰.............. ....😐تو اگه قصه بخای دل پرغصه بخ...

صبحي دیگر از راه رسیده است، و من آمدہ ام با صبح بخیری دیگر و...

عاشقانه های شبنم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط