س کوت س رد ف اص له ه ا تن

سُـ ـ ـکوتـ ـِ سـ ـ ـَرد فـ ـ اصـ ـ ـــِله هـ ـا تنـ ـ ـ ـَم رآ می لـ ـ ـَرزانــــــَد

وقتـــــی به نبـــــودنت فــــــــِکر می کـــــُنم

میســــوزم به یاد روزهایــــی کِــــه بودنـــــَتـــــ رآ نفهــــــمیدم...!!!
 
چند روز است که آرام ... با پنجــــــــره ی این اتاق حرف میزنم ...
نمیدانـــــــــــم چرا ...
حرفهایم تمام نشده بغضـــــــــــــــــش میترکد ... خیس ٍ خیــــــس میشود
 
مردمانی هستند که می‌خواهند بدانند تو چه مرگــــتـــــــــــــــــــ است...
 و وقتی بفهمند چه مرگــــتـــــــــــــــــــ است...
 بهت می‌گویند بس کن،
 انرژی منفی نَفرس!!!
 اینجاست که سکوتـــــــــــــــــــــ معنا پیدا می کند...
 و تنهـــــــــــــــــــــــایی می شود تنها چاره...
دیدگاه ها (۱)

ﺑﺎﺯ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺑﯽ ﺗﺮﺍﻧﻪﺑﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﺑﯽ ﮐﺴﯽ ﻫﺎﯼ ﺷﺒﺎﻧﻪﻣﯽ ﺧﻮﺭﺩ ﺑﺮ ﻣﺮﺩ ﺗﻨﻬ...

همچنان می گذرد این روزها …همچنان لحظه های سرد تنهایی میگذرد ...

دیدم دلم گرفته , هوای گریه دارمتو این غروب غمگین , دور از رف...

سهم من از با تو بودن شکستن بود ، از قلبت به من کوله باری از ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط