یک نفر دارد خیالم را به هر سو می کشد

یک نفر دارد خیالم را به هر سو می کشد
چشم هایش را برایم زیر گیسو می کشد

مانده ام نزدیک تر آیم به او یا بگذرم
نبض شعرم را میان هر هیاهو می کشد

کل دیشب را بیادش چشمهایم شاد بود
خنجر مژگان خود رادارد از رو می کشد

چشم می بندم که شاید گم شود در خاطرم
چشم می بندم دلم پیراهنی بو می کشد

آخرش ماندم چه خواهد کرد او با من ولی
شرط می بندم مرا لطفش به زانو می کشد...
دیدگاه ها (۰)

🌺بنام آنکه جان را فطرت آموخت چراغ دل بنور جان برافروخت🌺زفضلش...

ترامپ:متعهد به خرید غزه و مالکیت آن هستم و ممکن است بخش‌هایی...

جزایر سه‌گانه؛ پیش شرط ترامپ برای مذاکره با ایران!بنابر گزار...

یک روز بعد از صحبتهای رهبر دیجی کالا آیفون ۱۶ پرومکس رو که ۱...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط