☆تک پارتی☆وقتی ده سال ازت بزرکتره(علامت ا/ت+ علامت بینی-)
☆تک پارتی☆وقتی ده سال ازت بزرکتره(علامت ا/ت+ علامت بینی-)
داشتی البومارو نگا میکردی و میخندیدی که چانگبین اومد و بغلت کرد
-سلام بچه... اگه گفتی امروز چه روزیه؟
+تولدته، یادمه.. ولی...
و خندیدی
+ولی چهل سالت میشه...
-بیشعور... خب ادم بزرگ میشه!
و تو هنوز داشتی میخندیدی
لینو اومد
لینو: چانگبین رفت قاطی مرغا...(و خنده)
-بیشورا...
و همه داشتید میخندیدید و وقت تولد شد
بینی که داشت به هدیه ای که تو دستت بود نگاه میکرد... و لینو هان و ول نمیکرد و با موهاش ور میرفت
و بقیه هم به چانگبین نگاه میکردن
وقت هدیه ها شد
هدیه ی ا/ت:(عصا چوبی)
هیونجین وقتی دید فقط خندید
هیون: وای... خدایا... عصا گرفته برات...
-بابا... مگه چندسالمه...
سونگمین: چهل سالت... 🤣
هدیه ی چان:(عینک)
چان: عینک برات خوبه... چشات ضعیف بشه میتونی استفاده کنی...(خنده)
هدیه ی فلیکس:(عروسک)
چانگبین دوید و فلیکس رو بغل کرد
-تنها کسی که برام عروسک گرفته!
فلیکس: روی عروسک رو نگاه کن...
عروسک رو براش ریش گذاشت و موهای سفید کذاشته بود
-اکی... الان خیلی بشعوری
و همه خندیدین...
تو رفتی بغلش کردی
+تو هرچقدر پیر باشی بازم بهترین عشق... آم منظورم دوست مایی!
-عشق..؟
جونگین: هورا! ا/ت رو چانگبین هیونگ کراش داره!
هیون: چی...
فلیکس: عروسی... عروسی... لیلیلیلیییی...
+خفه میشید یا خفتون کنم...
-اقا من چهل سال...
+اشکال نداره.. چون من گفتم عشق ما... یعنی عشق هیون هم میشی دیگه... برو پیشه اون هیون...
هیون انگشت وسطش رو به بینی نشون داد
هیون: اوه خدانگه دارررر
و دوید یهجا
-عنتر گوه... و بوق بوق...
داشتی البومارو نگا میکردی و میخندیدی که چانگبین اومد و بغلت کرد
-سلام بچه... اگه گفتی امروز چه روزیه؟
+تولدته، یادمه.. ولی...
و خندیدی
+ولی چهل سالت میشه...
-بیشعور... خب ادم بزرگ میشه!
و تو هنوز داشتی میخندیدی
لینو اومد
لینو: چانگبین رفت قاطی مرغا...(و خنده)
-بیشورا...
و همه داشتید میخندیدید و وقت تولد شد
بینی که داشت به هدیه ای که تو دستت بود نگاه میکرد... و لینو هان و ول نمیکرد و با موهاش ور میرفت
و بقیه هم به چانگبین نگاه میکردن
وقت هدیه ها شد
هدیه ی ا/ت:(عصا چوبی)
هیونجین وقتی دید فقط خندید
هیون: وای... خدایا... عصا گرفته برات...
-بابا... مگه چندسالمه...
سونگمین: چهل سالت... 🤣
هدیه ی چان:(عینک)
چان: عینک برات خوبه... چشات ضعیف بشه میتونی استفاده کنی...(خنده)
هدیه ی فلیکس:(عروسک)
چانگبین دوید و فلیکس رو بغل کرد
-تنها کسی که برام عروسک گرفته!
فلیکس: روی عروسک رو نگاه کن...
عروسک رو براش ریش گذاشت و موهای سفید کذاشته بود
-اکی... الان خیلی بشعوری
و همه خندیدین...
تو رفتی بغلش کردی
+تو هرچقدر پیر باشی بازم بهترین عشق... آم منظورم دوست مایی!
-عشق..؟
جونگین: هورا! ا/ت رو چانگبین هیونگ کراش داره!
هیون: چی...
فلیکس: عروسی... عروسی... لیلیلیلیییی...
+خفه میشید یا خفتون کنم...
-اقا من چهل سال...
+اشکال نداره.. چون من گفتم عشق ما... یعنی عشق هیون هم میشی دیگه... برو پیشه اون هیون...
هیون انگشت وسطش رو به بینی نشون داد
هیون: اوه خدانگه دارررر
و دوید یهجا
-عنتر گوه... و بوق بوق...
۱۸.۰k
۱۱ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.