ارغوان شاخه همخون جدا مانده من




ارغوان شاخه همخون جدا مانده من
آسمان تو چه رنگ است امروز؟
آفتابی ست هوا؟
یا گرفته است هنوز؟
من در این گوشه که از دنیا بیرون است
آفتابی به سرم نیست
از بهاران خبرم نیست
آنچه می‌بینم دیوار است
آه این سخت سیاه
آن چنان نزدیک است
که چو بر می‌کشم از سینه نفس
نفسم را برمی‌گرداند
ره چنان بسته که پرواز نگه
در همین یک قدمی می‌ماند
کورسویی ز چراغی رنجور
قصه پرداز شب ظلمانیست
نفسم می‌گیرد
که هوا هم اینجا زندانی ست
هر چه با من اینجاست
رنگ رخ باخته است...

#‌هوشنگ‌ابتهاج'
دیدگاه ها (۰)

..این خوشست و آن خوشست و این و آن با هم خوشستجان جانان خوش ن...

‌‌ناله‌ام گرچه ندارد اثرى در دلِ تو،نكنم ناله اگر در دل شبها...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط