من در این آبادی پی چیزی میگشتم

من در این آبادی، پی چیزی می‌گشتم:
پی خوابی شاید،
پی نوری، ریگی، لبخندی.

#سهراب_سپهری
.
دیدگاه ها (۱)

ریه را از ابدیتپر و خالی بکنیم!بار دانش را از دوش پرستوبه زم...

زندگینوبر انجیر سیاه در دهان گسِ تابستان است ...#سهراب_سپهری

تردید و ترس دزدان آرزوهای شما هستند ، با شجاعت رویاهایتان را...

وه !چه زیبا بود؛ اگر پاییز بودم وحشی و پر شور و رنگ آمیز بود...

یه نفر:این فقط یه کلیپ معمولیهکسایی که میدونن:☠️به این پسر م...

❤🌷💞زندگی شاید آن لبخندی ست،که دریغش کردیمزندگی زمزمه پاک حیا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط