پارت

پارت
(سلاممممم بعد از سال هاااا اومدم با یه پارت...چون دلم به حال خودم و خودتون سوخت یه ایده ی گوه به مغزم اومد گفتم بیام پارت بدم)

*ایزوکو و کامیناری و کیریشیما و کاتسوکی و راننده ترسناک ترین فیلم ممکن رو دیدن و ایزوکو تا مرز سکته رفت و کاتسوکی هم تمام مدت پوکر فیس بود (قابل پیش بینی بود نه؟)*
*بعد از فیلم وقتی تیتراژ پایان فیلم داشت پخش میشد...*

کیریشیما: خب...اممم ایزوکو خوبی پسر؟

ایزوکو:چ-چی؟ آ-آره ترسناک نبود..که- اصلا

کاتسوکی: آره حتما نزدیک بود بشاشی به خودت *پوزخند*

ایزوکو: ال-الکی حرف نزن!

کاتسوکی: خب پس معلوم شد الان کی واقعا ترسوعه...!

ایزوکو: خیلی خب باشههه!! ترسیدم خببب!!! به روم نیار!!! *داد میزد و نزدیک بود گریه کند*

کامیناری: هی پسر آروم باش...این فقط یه فیلمه واقعی که نیست
*همون لحظه...تیتراز تموم شد و یک نوشته اومد*
**این داستان بر اساس واقعیت ساخته شده است***

ایزوکو: نههههههه!!!

کاتسوکی: اوی دکو یه بار تو عمرت خفه شو!

ایزوکو: بر اساس واقعیتههه!!!

کیریشیما: خب که چی؟ قرار نیست که برای ما اتفاقی بیوفته...داستانش تو آمریکاس

ایزوکو: عه....راست میگی‌..

کامیناری: اوهوم

کیریشیما: خب حالا که بیکاریم...

راننده: من هم اینجا چلاغم

کاتسوکی: به نکته ی خوبی اشاره کردی

راننده: تو یکی خفه

کاتسوکی: چه زری زدی!!!

ایزوکو: هی دعوا نکنید!!

کیریشیما: خب اجازه بدید حرف بزنم!!! *سکوتی گوش خراش چادر را فرا گرفت...کیریشیما گلویش را صاف کرد و شروع به حرف زدن کرد* خب از اونجایی که الان بیکاریم بیاین یه بازی کنیم...مثلا جرات (جرعت؟😭) حقیقت بازی کنیم یا مثلا هفت دقیقه در بهشت-

ایزوکو: به هیچ عنوان!!

کاتسوکی: کی از تو نظر خواست؟

ایزوکو: هی!

کامیناری: اما و اگر نداره همه بازی میکنید مگر نه همین چوب رو میکنم تو-

ایزوکو: باشه باشه!! نمیخواد ادامش رو بگی!!

کاتسوکی: *ریز ریز خندیدن*

کیریشیما: خب بریم جرات (جرعت ،جرئت؟😭) حقیقت

*بطری رو چرخوندن و خب نوبت کامیناری شد که از کیریشیماسوال بپرسه*
کامیناری: جرات یا حقیقت؟

کیریشیما: حقیقت

کامیناری: هووو!! ایول!! خب خب خب...به کسی علاقه داری؟
*ایزوکو یه پس گردنی به کامیناری زد*

ایزوکو: آخه این هم شد سوال؟

کامیناری : آخ! به تو چه...

کیریشیما: خب آره

کامیناری: کی؟

کیریشیما: تو نگفتی "به کی علاقه داری" گفتی "به کسی علاقه داری؟" و نمیشه سوال دیگه ای بپرسی

کامیناری: هعی...حیف شد
*بطری رو چرخوندن ایزوکو باید از راننده سوال میپرسید*

ایزوکو: جرات یا حقیقت؟

راننده: حقیقت

ایزوکو: خدایی ایده ای ندارم......خب شیپ مورد علاقت؟
*بقیه نگاه های متعجبی به ایزوکو انداختن*
ایزوکو: خب چیه؟ من وقتی حوصلم سر میره شیپ میکنم

راننده: شیپ...خب امممم زیادن ولی خب *چشمشو از ایزوکو به کاتسوکی گرفت و دوباره برد سمت ایزوکو...ایزوکو هم طوری که انگار منظور رو گرفته باشه سرخ شد*

ایزوکو: خ-خفه شو!

کاتسوکی: هم؟ دقیقا چی به چیه؟

ایزوکو:....

کیریشیما و کامیناری هم زمان: به ما ام بگید!!

راننده: مهم نیست...مهم اینه که میدوریا فهمید

کاتسوکی: خب باید به همه بگی

راننده: مهم نی
*و با صد بار کلنجار رفتن بالاخره بطری رو چرخوندن اینبار راننده باید از کاتسوکی سوال میپرسید*

کاتسوکی : فاک!! دوباره بچرخون!!

کامیناری: نوچ نوچ...بابد جواب بدی آقای.کاتسوکی باکوگو

راننده: خب...دوست دختر داری؟

کیریشیما: چرا همه ی سوالاتون درباره ی عشق و کراش داشتن و این مزخرفاته؟

کامیناری: چون همیشه وقتی بازی میکنیم هدفمون از بازی کلا همینه

کیریشیما: آره یه جورایی...

راننده: خب؟

کاتسوکی: آره

ایزوکو: چییییییییییی؟!!!!!!چطور؟؟؟ کی هست؟ چند وقته چرا به من نگفتی!!!!!!

کامیناری: هی پسر آروم باش.

ایزوکو: یعنیییی چییییییییییییییییی

کاتسوکی: چرا باید بهت بگم؟ منو تو که اصلا دوست نیستیم

ایزوکو: یعنی چی که دوست نیستیم؟ اصلا چه ربطی دارهههه!!!

کیریشیما: میدوریا میشه بس کنی؟ من میدونستم

ایزوکو: چی؟! تو میدونستی بعد-

کاتسوکی: خب که چی؟ ناسلامتی دوستمه ها!

ایزوکو: من فکر نمیکردم اصلا آدمای اطرافت رو دوست حساب کنی بعدش اون رو دوست حساب میکنی؟!!!

راننده: ایزوکو آروم باش! فقط داری همه چیز رو خراب میکنی

ایزوکو: آها!! پس الان دارم همه چیز رو بگا میدم خیلی خب باشه من میرم و شما همه ی راز هاتون رو درمیون بزارین!! *و بیرون رفت و به سمت جنگل رفت*

کامیناری: این بلد بود فحش بده و ما هیچی نمیدونستیم؟

کیریشیما: الان مسئله این نیست...کسی نمیره دنبالش؟ بیرون خطرناکه *سکوتی اتاق رو فرا گرفت* هوففف یعنی اسم شما ها رو هم میزارن رفیق؟
دیدگاه ها (۳)

هر کاری میکنم نمیتونم پارت جدید رو پست کنم

هوریکوشی...خواستم بگم منطقت بخوره تو سرت 😊کیفیت کمه...👍

{سناریو شماره 3}

ی زمانی که نمیدونستیم اصلا شیپ چی هست کامیناری و کیریشیما رو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط