بسم رب الشهدا و الصدیقین

بسم رب الشهدا و الصدیقین

فرمانده عراقی اردوگاه تو چاقی و بدقوارگی رو دست نداشت.
با صورت سیاه و دماغ گنده و سبیل های پاچه گاوی و هیکل چند لایه و خیکی اش بین اُسرای ایرانی به اسی بشکه معروف بود.
آن روز بعد از آمار رو کرد به ما و گفت:
«ای آتش پرست ها! امروز روز شادی و رقص و آواز است. امروز روز تولد سید الرئیس صدام حسین است!»
به زور جلوی خنده مان را گرفتیم.
بدمصب ها نمی گذاشتند نماز بخوانیم و روزه بگیریم اما تا دلتان بخواهد ازَمان می خواستند برقصیم و قِر بدهیم! ما هم که این کاره نبودیم و زیر بار نمی رفتیم.
آن روز هر چه اسی بشکه تهدید کرد و فحش داد و التماس کرد که برقصیم و دست افشانی کنیم.
زیر بار نرفتیم تا اینکه تهدید کرد اسرای نوجوان را شکنجه خواهد کرد.
سرانجام راضی شدیم که فقط کف بزنیم و اسی بشکه خودش زحمت قِر دادن و رقصیدن را بکشد و مراسم شروع شد.
اسی بشکه رفت وسط حلقه اسیران و شروع کرد به رقصیدن و نعره زدن که مثلا ترانه می خواند.
ما هم دست می زدیم که یک هو زمزمه ای بلند شد که:
خِرسُ به رقص آوردیم دمِشُ به دست آوردیم! اسی بشکه شکم و کپل می چرخاند و ما می خواندیم و کِرکِر می کردیم.

شادی روح شهدا امام شهدا صلوات

پیج لاین
http://line.me/ti/p/%40yck0500m
لینک کانال مون در تلگرام
https://telegram.me/shahid313gomnam


التماس دعا
#طنز_شهدا
دیدگاه ها (۱)

وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَ...

حکمتهای نهج البلاغه*کسی از شما جز به پروردگار خود امیدوار نب...

چهار حکایت کوتاه اما تاثیر گذار:_ز کاسبی پرسیدند:چگونه دراین...

داستان بسیار زیبای حضرت مهدی علیه السلام که فرمودند برای مرد...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط