کاش یکی بود
کاش یکی بود . . .
که توی کوچهها داد میزد :
خاطره خشکیه . . .
خاطره خشکیه . . .
آنوقت همه ی خاطراتم را . . .
همان هایی که . . .
ارزش گرفتن دمپاییِ پاره هم ندارند را . . .
میریختم تو کیسه . . .
و میدادم به او . . .
و میرفت ردِ کارش . . .
همان خاطراتی که عوض کردنشان . . .
با نیم سیر نمک هم غنیمت است . . .
نمکی که بتوانم هر روز . . .
رویِ زخمهایم قلبم بریزم . . .
تا دردشان را از دست ندهند . . .
زخمهایی که نبایند فراموش شوند . . .
همان زخم هایی که خاطراتم به جانم گذاشتند . . .
که توی کوچهها داد میزد :
خاطره خشکیه . . .
خاطره خشکیه . . .
آنوقت همه ی خاطراتم را . . .
همان هایی که . . .
ارزش گرفتن دمپاییِ پاره هم ندارند را . . .
میریختم تو کیسه . . .
و میدادم به او . . .
و میرفت ردِ کارش . . .
همان خاطراتی که عوض کردنشان . . .
با نیم سیر نمک هم غنیمت است . . .
نمکی که بتوانم هر روز . . .
رویِ زخمهایم قلبم بریزم . . .
تا دردشان را از دست ندهند . . .
زخمهایی که نبایند فراموش شوند . . .
همان زخم هایی که خاطراتم به جانم گذاشتند . . .
- ۵۳۵
- ۱۷ اسفند ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۲۷)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط