تا علی ماهش به سوی قبر برد

تـا عـلــی ماهَـش بـه ســوی قبـــر بُرد
مـاه، رخ از شــرم، پـشـت ابـــــر بُرد

آرزوهــا را عـلــی در خــــاک کـــرد
خـاک هــم گویی گریبـان چاک کرد

زد صــدا:ای خــاک ، جـانـانــم بگیــر
تــن نـمـانــده هیـچ از او،جـانــم بگیر

نــاگــهـان بـر یــاری دســــت خــــــدا
دسـتـی آمـد،همچو دست مصـطفـی

گـوهــرش را از صــدف، دریا گرفت
احـمــــد از دامـاد خـود، زهــرا گرفت
دیدگاه ها (۱)

در جهان تا زنده ام گویم ثنای فاطمهدست حاجت می برم سوی خدای ف...

انالله و انا الیه راجـــعونبــی مــادر شــدیم...!خدا حافظ ای...

مـــهــــدی بــیــا ز قــاتــل مـادر ســوال کـن زهــرا چـه ک...

.با نیت ذکر یا زهرا بگذاریدتـا عـلــی ماهَـش بـه ســوی قبـــ...

عاشقانه های شبنم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط