رفته بودم یه موسسه نگهداری از کودکان مبتلا به سرطان

رفته بودم یه موسسه نگهداری از کودکان مبتلا به سرطان
دیدم همه پنجره های طبقات بالا رو با حفاظ بستن
پرسیدم چرا؟
دکتر منو کنار کشید و گفت:
آخه اینجا کلی مادر خودکشی کردن...
دیدگاه ها (۲۶)

گاهی آدم جراتِ گوش دادنِ بعضی آهنگ ها را ندارد...حذفشان هم ن...

هر بار که استخاره کردم،خوب نیامدی!بهتر بگویم،اصلاً نیامدی .....

وقتی مقصری و معذرت خواهی نمیکنی؛اسمش غرور نیست، بیشعوریه !#ا...

مَغـــرور بـآش وَ بــِخنــد بگـــذار مــَردم ؛ دنــبالِ علــ...

رمان فیک پارت 13نشنیدم پس 3قدم رفتم جلو که یهو یه بشکن زدو گ...

ادامه پارت: ⑥⑥ویو میونگ من همه چیزو دیدم مثل یک روح تمام صحن...

game of love and hate(part 29)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط