میشد نمانم

میشد نمانم
به دلم بفهمانم
جای ماندن نیست
میشد بروم
دور شوم
کویری سوت و کور شوم
ندانست
نتوانست
یاری نکرد
این دلم باز هم کودکی کرد
عاقبت سوختم
دوختم چشم به در آخر
نیامدی
نخواندی
شعرهایم را
رویایم را سوزاندی

#پریا_زارعی
دیدگاه ها (۲)

چشمانتآخرین چیزی‌ستکه از میراثِ عشق،باقی می‌ماند!#نزار_قبانی

چه تکراری از این خوشتربگویم دوستت دارملبت را تو بخندانیبگویی...

عاشقم باشهرچند همه بگویندکه رسیدنمان بهممحال‌ترین اتفاق تاری...

واین لبخند توستکه دریایی آرامم راعجیب طوفانی میکند،من برای غ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط