آن روزها من به سلیقه کسی که دوستم داشت و دوستش داشتم

آن روزها من به سلیقه کسی که دوستم داشت و دوستش داشتم
سر تا پایِ زندگیم را آبی کرده بودم
آبی آبی
آبی به رنگ دریا و ناگهان یک روز او را دست در دست کسی دیدم که
سر تا پایش زرد بود
زرد، مثل نور
من شنا نمی دانستم
دلم فرصت نداد تا شنا یاد بگیرم...
و غرق شدم
در دریایِ آبی بیکران رویاها
و کابوسها!

#حسین_پناهی
دیدگاه ها (۱)

دارم سخنی با تو و گفتن نتوانم...#شفیعی_کدکنی

گفت: خیلی میترسم!گفتم: چرا ؟گفت: چون از ته دل خوشحالم،این جو...

مپرس حال مرا روزگار یارم نیست....#فاضل_نظری

دردیست در دلم که ز دیوار بگذرد!#سعدی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط