بسلامتی روزی ک ساعت میشه ۵ حوصلم سر میره و از خونه میزنم
بسلامتی روزی ک ساعت میشه ۵ حوصلم سر میره و از خونه میزنم بیرون با همون ارایش و لباس همیشگی تنهایی تو خیابونا قدم میزنم هندزفری،اهنگ همیشگی،صدای بلند همون چهار راه همون محل بگ*ا رفتنمون همون قسمت از لب ساحل همون جمعیت شلوغ همون درخت همیشگی همون علف های سبز همون سیگار ک فندک همیشگی مرور همون خاطره ها همون چشمای خیس خونی ک بعد صرفه ریخته شد تو دستمو بیشتر از همیشه بود تو راه بر گشت وسط همون چهار راه ترمز برخورد صدا مردُم خون امبولانس اتاق عمل مامانم پشت در رفیقام تکیه ب دیوار اقای دکتر سکوت مامانم چیشد دکتر؟ دکتر سکوت دکتر تسلیت میگم مادر جان ب همین سادگی من میرم از بینتون 👋 🏼 🙃 💔
۱.۷k
۱۳ مهر ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.