سند شماره۲۸
سند شماره۲۸
فساد اخلاقی فرح پهلوی
(شهبانوی پاکدامن)
حسین فردوست ، رءیس بازرسی شاهنشاهی و محرم راز و اسرار محمدرضا پهلوی ، درباره آشنایی فرح با شاه چنین می گوید :
" فرح دختر دانشجوی فقیری بود که از فرط استیصال برای دریافت کمک مالی به سراغ اردشیر زاهدی در حصارک می رود تا بتواند در پاریس تحصیل و زندگی کند .
در حصارک ویلایی بود که اردشیر زاهدی با تعدادی از رفقای جوان او منتظر شکار دخترها و زن ها می نشستند و هر مراجعه کننده از جنس مونث ، اگر مورد پسند زاهدی واقع می شد ، بلافاصله به اتاق خواب می رفتند و اگر مورد پسند زاهدی نبود او را به رفقایش که حضور داشتند می داد .
که آنها نیز در همان حصارک به اتاق خواب می رفتند .
این بود کار و شغل زاهدی و البته به دوستان انگلیسی و امریکایی اش هم چیزهایی می رسید .
حال این دختر با اطلاع از چنین وضعی برای درخواست پول به سراغ زاهدی در حصارک می رود ، یعنی این که )بدن( خود را تقدیم زاهدی می کند.
لابد زاهدی از این دختر خوشش نیامده بود که به محمدرضا تلفن می زند که :
" دختری این جا آمده و اگر اجازه دهید او را بیاورم . "
محمدرضا می پذیرد و بدون تحقیق قبلی که او کیست و خانواده او چیست ، او را به فرودگاه می برد و در هواپیما به وی پیشنهاد ازدواج می کند .
معلوم است که فرح نیز بلافاصله قبول می کند .
دختری که تا یکساعت پیش ، از زاهدی پول می خواست که مفهومش معین است ، حال قرار شده که با شاه ازدواج کند و می کند .
بدین ترتیب ، " فرح حصارک " ، " ملکه ی ایران " می شود !
و در مراسم تاجگذاری با آن تشریفات و تجملات که از تلویزیون دیده اید تاج بر سر می گذارد ! "
منبع:کتاب دربار به روایت دربار ، مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، صص 35 و 36
#فکرنو
#سیاست
فساد اخلاقی فرح پهلوی
(شهبانوی پاکدامن)
حسین فردوست ، رءیس بازرسی شاهنشاهی و محرم راز و اسرار محمدرضا پهلوی ، درباره آشنایی فرح با شاه چنین می گوید :
" فرح دختر دانشجوی فقیری بود که از فرط استیصال برای دریافت کمک مالی به سراغ اردشیر زاهدی در حصارک می رود تا بتواند در پاریس تحصیل و زندگی کند .
در حصارک ویلایی بود که اردشیر زاهدی با تعدادی از رفقای جوان او منتظر شکار دخترها و زن ها می نشستند و هر مراجعه کننده از جنس مونث ، اگر مورد پسند زاهدی واقع می شد ، بلافاصله به اتاق خواب می رفتند و اگر مورد پسند زاهدی نبود او را به رفقایش که حضور داشتند می داد .
که آنها نیز در همان حصارک به اتاق خواب می رفتند .
این بود کار و شغل زاهدی و البته به دوستان انگلیسی و امریکایی اش هم چیزهایی می رسید .
حال این دختر با اطلاع از چنین وضعی برای درخواست پول به سراغ زاهدی در حصارک می رود ، یعنی این که )بدن( خود را تقدیم زاهدی می کند.
لابد زاهدی از این دختر خوشش نیامده بود که به محمدرضا تلفن می زند که :
" دختری این جا آمده و اگر اجازه دهید او را بیاورم . "
محمدرضا می پذیرد و بدون تحقیق قبلی که او کیست و خانواده او چیست ، او را به فرودگاه می برد و در هواپیما به وی پیشنهاد ازدواج می کند .
معلوم است که فرح نیز بلافاصله قبول می کند .
دختری که تا یکساعت پیش ، از زاهدی پول می خواست که مفهومش معین است ، حال قرار شده که با شاه ازدواج کند و می کند .
بدین ترتیب ، " فرح حصارک " ، " ملکه ی ایران " می شود !
و در مراسم تاجگذاری با آن تشریفات و تجملات که از تلویزیون دیده اید تاج بر سر می گذارد ! "
منبع:کتاب دربار به روایت دربار ، مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، صص 35 و 36
#فکرنو
#سیاست
۱۴.۱k
۱۱ بهمن ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.