فروشنده عشق
فروشنده عشق
part②②
ویو ا/ت:
با کفتن حرف دکتر همونجا رو پیوار سر خوردمو نشستم رو زمین دستمو کذاشتم تو سرمو از ته دلم داد زدم
ا/ت: هِیونگگگگگگگگگگگگگگگگگ
یهو همه جا تاریک شدو سیاهی مطلق...
ویو جیهوپ:
بعد اینکه دیدم از هوش رفت سریع دویدم سمتش که یهو دیدم تهیونگم دوید سمت اون یکی دختره
نگو اونم از هوش رف
اینا تلپاتی دارن؟ 😐😐
جیهوپ: جونگ کوک برو پرستار خبر کن حالشون خوب نیسسسس(با داد)
جونگ کوک: باشه باشه
بعد از چند مین پرستارو با دوتا برانکارد اومدنو اون دوتارو بردن تو دوتا اتاق جدا
ویو تهیونگ:
(پرش به یک ساعت و نیم بعد...)
نزدیک دوساعت بود که هردوشون بیهوش بودن دکترا گفتن فقط، فشارشون افتاده و بخاطر استرسه و چیزه خاصی نیست
تو همین فکرا بودم که گوشیم زنگ خورد دیدم جیهوپه
~مکالمه هوپی تهیونگ~
تهیونگ:....
شرایط پارت بعد👇🏻
لایک: 30
کامنت: 20
part②②
ویو ا/ت:
با کفتن حرف دکتر همونجا رو پیوار سر خوردمو نشستم رو زمین دستمو کذاشتم تو سرمو از ته دلم داد زدم
ا/ت: هِیونگگگگگگگگگگگگگگگگگ
یهو همه جا تاریک شدو سیاهی مطلق...
ویو جیهوپ:
بعد اینکه دیدم از هوش رفت سریع دویدم سمتش که یهو دیدم تهیونگم دوید سمت اون یکی دختره
نگو اونم از هوش رف
اینا تلپاتی دارن؟ 😐😐
جیهوپ: جونگ کوک برو پرستار خبر کن حالشون خوب نیسسسس(با داد)
جونگ کوک: باشه باشه
بعد از چند مین پرستارو با دوتا برانکارد اومدنو اون دوتارو بردن تو دوتا اتاق جدا
ویو تهیونگ:
(پرش به یک ساعت و نیم بعد...)
نزدیک دوساعت بود که هردوشون بیهوش بودن دکترا گفتن فقط، فشارشون افتاده و بخاطر استرسه و چیزه خاصی نیست
تو همین فکرا بودم که گوشیم زنگ خورد دیدم جیهوپه
~مکالمه هوپی تهیونگ~
تهیونگ:....
شرایط پارت بعد👇🏻
لایک: 30
کامنت: 20
۶.۷k
۲۱ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.