ساقیا پر کن به یاد چشم او جامی دگر



ساقیا پُر کن به یاد چشم او جامی دگر
تا بسوی عالم مستی زنم گامی دگر

چشم مستت را بنازم ، تازه از راه آمدم
بعد ازین جامی که دادی ، باز هم جامی دگر

تا مگر مستانه بر گیرم قلم ، وز راه دور
باز بفرستم بسوی دوست پیغامی دگر

#مهدی_اخوان_ثالث
دیدگاه ها (۱)

‌من بی می ناب زیستن نتوانمبی باده کشید بار تن نتوانممن بنده ...

نمی گنجد نفسدر سینه منبس کهدلتنگم...#بیدل_دهلوی

چه کسی می داندکه تو در پیله ی تنهایی خود، تنهــــایی؟چه کسی ...

‌آرام بگیر! گاهی باید یک دایره بکشی و بنشینی درونشبگذار به ح...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط