"من گلی دارم که دنیا را گلستان می کند"
"من گلی دارم که دنیا را گلستان می کند"
عشق را در خانهء دل خوب مهمان مي كند
من گلي دارم كه بلبل را نموده مست خويش
باده و پيمانه را با بوسه حيران ميكند
من كه از عشق رُخش در باغ ميرقصم چنين
چهرهء غمديده ام را اوست خندان مي كند
من گلي دارم كه دنيا حسرتش را مي كشد
انقدر زيباست شادي را فراوان مي كند
عاشقان ديوانهء ديدار اين گل گشته اند
مهرباني كرده ديدار خود آسان مي كند
من خريدار نگاه و عطر خوشبويش شدم
با نگاهي او مرا ديوانهء جان مي كند
من گلي دارم فريباتر ز گلهاي جهان
مي برد دل از من و در سينه پنهان مي كند
بيقرارش مي شوم گر من نبينم روي او
"من گلي دارم كه دنيا را گلستان مي كند
عشق را در خانهء دل خوب مهمان مي كند
من گلي دارم كه بلبل را نموده مست خويش
باده و پيمانه را با بوسه حيران ميكند
من كه از عشق رُخش در باغ ميرقصم چنين
چهرهء غمديده ام را اوست خندان مي كند
من گلي دارم كه دنيا حسرتش را مي كشد
انقدر زيباست شادي را فراوان مي كند
عاشقان ديوانهء ديدار اين گل گشته اند
مهرباني كرده ديدار خود آسان مي كند
من خريدار نگاه و عطر خوشبويش شدم
با نگاهي او مرا ديوانهء جان مي كند
من گلي دارم فريباتر ز گلهاي جهان
مي برد دل از من و در سينه پنهان مي كند
بيقرارش مي شوم گر من نبينم روي او
"من گلي دارم كه دنيا را گلستان مي كند
۹۱۸
۲۷ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.