من چه گویم یک رگم هشیار نیست

من چه گویم یک رگم هشیار نیست

شرح آن یاری که او را یار نیست

شرح این هجران و این خون جگر

این زمان بگذار تا وقت دگر


#مولانا
دیدگاه ها (۱)

#حضرت_مولاناای عاشقان ای عاشقان آن کس که بیندروی اوشوریده گر...

آغوش اتتنها سرزمین من شد،نگران نباشجیبم را از بوسه هایت پر ک...

بعد از تودیواری به دورِ خود کشیده اَم که مبادانگاهیصداییبویِ...

.کمی با من بنشین تا در آن نقشه ی جغرافیاییِ عشق،تجدید نظر کن...

دلم پر آتش و چشمم پرآب شد هر دو دو خانه نذر تو کردم خراب شد ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط