وقتی جایی دعوتیم

وقتی جایی دعوتیم
دست پاچه و کلافه،
نه برای رفتن
برای برگشتن
زود آماده می شوم
صندلی را جلوی حمام می گذارم و
صدای دوش گرفتنت را می شنوم
باورت نمی شود
برای من لحظه های کشدار حاضر شدنت
خود خود مهمانی ست
آنقدر صدای آبی که تنت را می شوید
گوش نواز است
و چنان خوش می گذرد
که از خانه بیرون نرفتیم هم
نرفتیم
دروغ چرا !
یک چیز شلوغی را دوست دارم
آن جا که از لابه لای آدم ها
دلمان برای هم تنگ می شود.
آن جا که
هنوز مراسم به آخر نرسیده
آرام
با سر به هم اشاره می کنیم
بریم؟

#رسول ادهمی


#بریم .. :)
دیدگاه ها (۲)

یک نفر بیاید و تمام کردن را یادمان دهد!نقطه گذاشتن و سرِ خط ...

مذکر به دنیا می آیی اما شانه هایت باید مرد بودن را تاب بیاور...

یک زن تمام زیبایی‌هایش را مدیون مَردی‌ست که عاشقانه آنها را...

هرگز از من نخواه که بی تو ، زندگی نکنم . از من نخواه که در ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط