فردی چندین سال شاگرد نقاش بزرگی بود و تمامی فنون و هنر نق

فردی چندین سال شاگرد نقاش بزرگی بود و تمامی فنون و هنر نقاشی را آموخت.استاد به او گفت که دیگر شما استاد شده ای و من چیزی ندارم ک به تو بیاموزم.
شاگرد فکری به سرش رسید، یک نقاشی فوق العاده کشید و آنرا در میدان شهر قرار داد ، مقداری رنگ و قلم در کنار آن قرار داد و از رهگذران خواهش کرد اگر هرجایی ایرادی می بینند یک علامت × بزنند و غروب که برگشت دید که تمامی تابلو علامت خورده است و بسیار ناراحت و افسرده به استاد خود مراجعه کرد .
استاد به او گفت: آیا میتوانی عین همان نقاشی را برایم بکشی ؟
شاگرد نیز چنان کرد و استاد آن نقاشی را در همان میدان شهر قرار داد و رنگ و قلم را قرار داد اما متنی که در کنار تابلو نوشت . این بود که : اگر جایی از نقاشی ایراد دارد با این رنگ و قلم اصلاح بفرمایید غروب برگشتند دیدند تابلو دست نخورده ماند.استاد به شاگرد گفت: همه انسانها قدرت انتقاد دارند ولی جرات اصلاح نه...
دیدگاه ها (۲)

عاشقی بد دردیه

ﻫﻤﯿﺸﻪ ﮐﻪ ﻧﻪ!!!ﻭﻟﯽ ﮔﺎﻫـــــــﯽ...ﻣﯿﺎﻥ ﺑﻮﺩﻥ ﻭ ﺧﻮﺍﺳﺘﻦ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﺍﯾﺴ...

بخور سیر شی

غصه زندگی را نخور

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط