امروز در حال نوشتن این لعنتیا بودم انقد نوشتم تا تو
ذهنم حک کنمش. بعدم تمرین کردم ناخونام ب دریاچه رفت.... همه ی اینا برا اینه تمرین مجدد نگیرم... وسط نوشتنم یهو مامانم از خرید برگشته بود رفتم سری بکشم ببینم برام چی خریده ک خوشبختانه خوراکی اورده بود 🤣😅
البته ی چیز نی نی ام لا خریدا دیدم عاشقش شدم اصن (رنده ی سیر بود) ♡
#روزانه
البته ی چیز نی نی ام لا خریدا دیدم عاشقش شدم اصن (رنده ی سیر بود) ♡
#روزانه
۳.۳k
۱۵ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.