در جبهه بود چند شب مانده به عد به اشان تلفن زدم و ...

.
در جبهه بود، چند شب مانده به عيد ، به ايشان تلفن زدم و گفتم: چند شب ديگر عيد است ، اگر مي توانيد به مشهد برگرديد ، تا اينجا کنار ما باشيد، چرا که در چنين شب هايي ، همة پدرها پيش بچه هايشان هستند. گفت: نمي توانم بيايم و ادامه دادند : به افرادي باشيد كه سرپرستشان را از دست داده اند.
.
یاد و خاطره شهید گرانقدر رجبعلی فلاح فاز گرامی باد.
دیدگاه ها (۰)

بچه‌ها حداقل سعی کنید کهسه روز از گناه پاک باشید!اگر سه روز ...

🕊╰🦋❀✰﷽✰❀🦋╮🕊📌 #بچه_شیعه_باید؛درامرازدواج‌ازپدرومادرش‌کمک‌بگیر...

"#شهدای_آسمانی"آیا ما را هم از آن شراب طهور می‌نوشانند؟!وَ ذ...

فکرشو بکنخدابااون همه عظمتش دوست داره😌💜‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خُدا ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط