اگه باهم قرار داشته باشین تو کافه/رستوران و اون کارکتر دا
نسبت: رل
ورژن توکیو ریونجرز
شخصیت: ایزانا
┏◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚┓
ایزانا:
"تو ایزانا باهم شب توی رستوران قرار داشتین که ایزانا زود تر رسیده بود و رفته بود برای رزرو میز که داشت با ی دختر حرف میزد با همون لبخند همیشگیش تو اماده شدی و رفتی وقتی داشتی میرفتی که یهو بارون گرفت ولی تو کاپشن داشتی تو توی راه یهو تو اون هوای بارونی توی شب ی احساس بدی گرفتی ولی ادامه دادی به راه رفتن وقتی رسیدی به رستوران رستوران چون دیوارش
شیشه ای بود و تو از بیرون ایزانا رو دیدی که داره با اون دختر حرف میزنه
ا/ت: •وقتی اون صحنه رو دیدم پاهام سس شد و بغض کردم
" ایزانا ا/ت رو دید و دید که ا/ت حالش خوب نیست برای همین سریع رفت دنبالش و میا هم دویید و رفت گریه میکرد که رسید به ی جای بمبست و همونجا نشست و گریه کرد که ایزانا رسید بهش و رفت کنار ا/ت بشینه که ا/ت با دستاش ایزانا رو دور کرد و
ا/ت: نزدیک هق.. من... نشو
ایزانا: واسه چی ملکه... نکنه فک کر
"حرف ایزانا با حرف ا/ت قطع شد
ا/ت: ساکت شو... نمیخوام چیزی بشنوم برو با همون دختره حرف بزن
" ایزانا سرشو گرفت پایین
ایزانا: هق.. ولی... هق... ملکه ها.. هیچوقت... هق... پادشاهشو.. هق.. تنها.. نمیزاره
ا/ت: وقتی دیدم ایزانا داره گریه میکنه باورم شد که اون بهم خیانت نمیکنه و بغلش کردم سرمو گذاشتم رو گردنش
ایزنا: هق.. ملکه...پادشاهتو..هق...تنها نمیزاری؟
ا/ت: اره عشقم.. ببخشید باور نکردم ولی قول بده گریه نکنی حالا هم بیا بریم خونه غذا درست کنم و فیلم ببینم
ایزانا: درسته ملکه!!! بزن بریم!!!
"و اینطوری شد که ا/ت و ایزانا رفتن خونه ا/ت و ا/ت غذا درست کردو خوردن و فیلم نگاه کردن و خوابیدن
┗◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛┛
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.