سامرا منزلگاه اول 🌹
به عنوان سفر اول اربعین، تصمیم داشتیم با زهرای عزیزم ( https://wisgoon.com/z.gheysari ) و همسر محترمش که تجربه این سفر را داشتند همراه بشیم که بنا به شرایطی قسمت نشد و من و سمیه دوتایی بلیط گرفتیم و با این نیّت که لیدر سفر ما خود امام زمان عج هستند،کل سفر را سپردیم دست مولا و راهی شدیم.
به مرز که رسیدیم بعد از یک نماز جماعت ظهر و عصرِ سه نفره که روزیمون شد(داستانش را حتما خواهم گفت) به سمت وسایل نقلیه رفتیم؛ خودمون هم نمیدونستیم اول باید کدام شهر بریم؛ به اولین وَن که رسیدیم، راننده داشت به جمعیتی که اونجا بودند میگفت: دو نفر جا دارم، میبرم امامزاده سیدمحمد و سامرا
با تردید داخل وَن رو نگاه کردیم، یکی از مسافرها آقایی بود حدودا ۵۰ ساله؛ بهمون گفت بیاین بالا خانم؛ من هشتمین سفری هست که میام، مسیر درسته و قیمت هم مناسب؛
با سمیه به هم نگاه کردیم و گفتیم انگار لیدر سفرمون میخواد اول ما رو ببره منزل خودشون و بعد...
برای نماز مغرب رسیدیم امامزاده سیدمحمد فرزند امام هادی علیهالسلام و بعد از نماز راهی سامرا شدیم.
ما که فکر میکردیم در این سفر اربعینی، شاید فقط ۲ ساعت بتونیم سامرا باشیم، ولی اون شب تا صبح مهمان حرم مولا بودیم و یک نماز صبح جماعت هم روزیمون شد و بعد از بینالطلوعین به سمت مقصد بعدی راه افتادیم.
پ ن ۱ : دوست دارم پست قبلی که در مورد سامرا نوشتم رو بخونید. https://wisgoon.com/pin/56852304/
پ ن ۲ : در ایام اربعین به خاطر ازدحام جمعیت، بر خلاف آقایان که میتونند وارد سرداب شوند، سهم خانمها از سرداب فقط دیدن همین راهپلههاست که همین هم غنیمت است و بابت حضور در آن مکان جای شکر داره
پ ن ۳ : دور از انصافه که از راننده پر از مهرمون نگم؛ عشق میکرد که زوار رو سوار کرده؛ صبور و با ادب؛ میدونست که ما تا مرز اومدیم خسته هستیم و حتما گرسنه و اینکه در امامزاده سیدمحمد فرصت زیادی نخواهیم ماند و موکبهای پذیرایی هم در آنجا مثل بقیه جاها نیست... در مسیر هر موکب مناسبی میدید، میایستاد و میخواست که حتما بریم پذیرایی بشیم و در برابر بعضی موکبها هم میگفت اینجا فقط آب بگیریم. قشنگ بلد راه بود که چه باید بکنیم.
ادامه دارد...
#سامرا #سرداب_امام_زمان عج
#اربعین #اربعین۱۴۰۲
#اللهم_اجعل_عواقب_امورنا_خیرا بحق مهدی انشاءالله⚘
به مرز که رسیدیم بعد از یک نماز جماعت ظهر و عصرِ سه نفره که روزیمون شد(داستانش را حتما خواهم گفت) به سمت وسایل نقلیه رفتیم؛ خودمون هم نمیدونستیم اول باید کدام شهر بریم؛ به اولین وَن که رسیدیم، راننده داشت به جمعیتی که اونجا بودند میگفت: دو نفر جا دارم، میبرم امامزاده سیدمحمد و سامرا
با تردید داخل وَن رو نگاه کردیم، یکی از مسافرها آقایی بود حدودا ۵۰ ساله؛ بهمون گفت بیاین بالا خانم؛ من هشتمین سفری هست که میام، مسیر درسته و قیمت هم مناسب؛
با سمیه به هم نگاه کردیم و گفتیم انگار لیدر سفرمون میخواد اول ما رو ببره منزل خودشون و بعد...
برای نماز مغرب رسیدیم امامزاده سیدمحمد فرزند امام هادی علیهالسلام و بعد از نماز راهی سامرا شدیم.
ما که فکر میکردیم در این سفر اربعینی، شاید فقط ۲ ساعت بتونیم سامرا باشیم، ولی اون شب تا صبح مهمان حرم مولا بودیم و یک نماز صبح جماعت هم روزیمون شد و بعد از بینالطلوعین به سمت مقصد بعدی راه افتادیم.
پ ن ۱ : دوست دارم پست قبلی که در مورد سامرا نوشتم رو بخونید. https://wisgoon.com/pin/56852304/
پ ن ۲ : در ایام اربعین به خاطر ازدحام جمعیت، بر خلاف آقایان که میتونند وارد سرداب شوند، سهم خانمها از سرداب فقط دیدن همین راهپلههاست که همین هم غنیمت است و بابت حضور در آن مکان جای شکر داره
پ ن ۳ : دور از انصافه که از راننده پر از مهرمون نگم؛ عشق میکرد که زوار رو سوار کرده؛ صبور و با ادب؛ میدونست که ما تا مرز اومدیم خسته هستیم و حتما گرسنه و اینکه در امامزاده سیدمحمد فرصت زیادی نخواهیم ماند و موکبهای پذیرایی هم در آنجا مثل بقیه جاها نیست... در مسیر هر موکب مناسبی میدید، میایستاد و میخواست که حتما بریم پذیرایی بشیم و در برابر بعضی موکبها هم میگفت اینجا فقط آب بگیریم. قشنگ بلد راه بود که چه باید بکنیم.
ادامه دارد...
#سامرا #سرداب_امام_زمان عج
#اربعین #اربعین۱۴۰۲
#اللهم_اجعل_عواقب_امورنا_خیرا بحق مهدی انشاءالله⚘
۱۴.۲k
۰۳ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.