توچه کردی که دلم قفل به کاشانه توست
توچه کردی که دلم قفل به کاشانه توست
همه شب منتظر آن رخ مستانه توست
کهشفایت شده بیمارِدلِ غمزدهام
بِرَهان مرغ رهی را که درِ خانه توست
مِیِ پیمانه ما لب به لب اندازه شده
رخ وابستهی من شاهدو دیوانه توست
توبگو تا چه کنم عاشق رویم باشی
که همه کالبدم راهیِ میخانه توست
پَرِپروانهی ما آمده تا شمع روخت
تو بسوزان که غمت آتش جانانه توست
به خدا طالب عشقم نه دلدار دگر
به وفایت همه در سجدهی بتخانه توست
عۣۗـۙشۣۗـۙقۣۗ
همه شب منتظر آن رخ مستانه توست
کهشفایت شده بیمارِدلِ غمزدهام
بِرَهان مرغ رهی را که درِ خانه توست
مِیِ پیمانه ما لب به لب اندازه شده
رخ وابستهی من شاهدو دیوانه توست
توبگو تا چه کنم عاشق رویم باشی
که همه کالبدم راهیِ میخانه توست
پَرِپروانهی ما آمده تا شمع روخت
تو بسوزان که غمت آتش جانانه توست
به خدا طالب عشقم نه دلدار دگر
به وفایت همه در سجدهی بتخانه توست
عۣۗـۙشۣۗـۙقۣۗ
۶.۱k
۱۶ دی ۱۴۰۰