گفت جمعه ها آدم خیلی دلش میگیره...
گفت جمعه ها آدم خیلی دلش میگیره...
ولی از اون بدتر ...
اینه که عصرِ جمعه ...
خونه باشی و بارون بزنه....
گفتم آره؛ اینجوری که آدمو خفه می کنه!
گفت می دونی؟ ...
خیلیا توو جمعه شاعر شدن!
تو حالا چیزی توو جمعه ها نوشتی؟
گفتم من جمعه ها ...
رو شیشه ی بخار گرفته ی پنجره،...
با انگشت می نویسم...
"لطفا یکی مرا از مرگ نجات بدهد" #لطفا_یکی_مرا_از_مرگ_نجات_بدهد
◦•●◉✿❤ ️ოムЯოムЯ❤ ️✿◉●••
ولی از اون بدتر ...
اینه که عصرِ جمعه ...
خونه باشی و بارون بزنه....
گفتم آره؛ اینجوری که آدمو خفه می کنه!
گفت می دونی؟ ...
خیلیا توو جمعه شاعر شدن!
تو حالا چیزی توو جمعه ها نوشتی؟
گفتم من جمعه ها ...
رو شیشه ی بخار گرفته ی پنجره،...
با انگشت می نویسم...
"لطفا یکی مرا از مرگ نجات بدهد" #لطفا_یکی_مرا_از_مرگ_نجات_بدهد
◦•●◉✿❤ ️ოムЯოムЯ❤ ️✿◉●••
۱.۵k
۲۵ مرداد ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.