داستانامشب

#داستان_امشب...




پادشاهی قصد کشتن اسیری را کرد. اسیر در آن حالت ناامیدی شاه را دشنام داد. شاه به یکی از وزرای خود گفت:
او چه می گوید؟
وزیر گفت:
به جان شما دعا می کند.
شاه اسیر را بخشید.
وزیر دیگری که در محضر شاه بود و با آن وزیر اول مخالفت داشت گفت:
ای پادشاه، آن اسیر به شما دشنام داد.
پادشاه گفت:
تو راست می گویی اما دروغ آن وزیر که جان انسانی را نجات داد، بهتر از راست توست که باعث مرگ انسانی می شود!


«گلستان سعدی »
دیدگاه ها (۵)

درحاشیه روز جهانی کارگر...:-\

پلیس در پی مربی کودک ربا ....در صورت شناسایی با شماره تلفن 5...

چند مثال ساده برای اینکه سرعت گذر زمان را کاملا حس کنید.. :-...

‏‎#عکس_یزد️ساباط در لغت به معنای راهرو، دالان و سقفی است که ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط