پایان شبهای بلند انتظاری

پایان شب‌های بلند انتظاری
آیا برای آمدن میلی نداری؟

من نذر کردم خاک پایت را ببوسم
آیا سر این بنده منت می‌گذاری؟

من قبل از این‌ها این همه ویران نبودم
آباد بود این خانه ما روزگاری

من دل ندادم تا که روزی پس بگیرم
می خواستم پیشت بماند یادگاری

تا این که دل‌ها بوی سجاده بگیرند
باید بیایی و کمی تربت بیاری

یک روز می‌آیی و تا روز قیامت
ما را به آقای محرم می‌سپاری

یک هفته دیگر دل آواره من
باید بسازد با فقیری با نداری



#علی_اکبر_لطیفیان
دیدگاه ها (۷)

تا روز محشر پرچمت بالاست عباسمدیون کام خشک تو دریاست عباسگرچ...

ای آنکه در نگاهت حجمی زنور داریکی از مسیر کوچه قصد عبور داری...

سریر عدل و عطوفت ارض در انتظار اجلال جلوس موعود منتظران اسـت...

و قسم بـه قنوت و رکوع و سجود زیبایت،ما بی شکیب تیغه ی ذوالفق...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط