آنقدر دوستت دارم که

آنقدر دوستت دارم که
 یادم نمی آید از کجا شروع شد!
داستان ما نه شروع دارد و نه پایان !
تو یکهو پایت را
همان جایی گذاشتی که باید میگذاشتی!!
دیگر هم از من نپرس تا کی دوستم داری؟!
مگر میشود جلوی راه اقیانوس ها را بست!!
مگر میشود جلوی خورشید
 چیزی قرار داد که دیگر نتابد!!!
برای دوست داشتن های من
هیچ پایانی وجود ندارد!
 اگر تو نباشی و حتی اگر تو نخواهی!
این نویسنده داستان خودش را مینویسد!! #محسن_دعاوی
دیدگاه ها (۷)

#عاشقانهزمستان ؛یک تو میخواهد..یک تو که دستانش را بشودبی هیچ...

عشق ماندن میخواهد،یک نفر که پای دلت بماند نه حرف هایت…!

به حرف سهراب چشمانم را شستمجورِ دیگری هم دیدماما ‌فرقی نمی ک...

.از تو در حال منفجر شدنمدر سرم بمب ساعتی دارمشب که خوابم نمی...

آن قدر دوستت دارم ...که یادم نمی آید از کجا شروع شد...داستان...

♥️🍃آنقدر دوستت دارم که یادم نمی آید از کجا شروع شد!داستان ما...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط