آنگه که تو را دیدم از خویش جدا گشتم
آنگه که تو را دیدم از خویش جدا گشتم
با حسرت صدساله تسلیم قضا گشتم
گمگشته ی در غربت بیمار خیال تو
اینسان ز شفا خواهی بر وصل روا گشتم
در کوی رقیبانَم آموخته ام رمزی
در مکتب شیدایی مصداق وفا گشتم
پیوسته و آهسته ره سوی تو پیمودم
راهی که بر آن مقصد از خاک طلا گشتم
با حسرت صدساله تسلیم قضا گشتم
گمگشته ی در غربت بیمار خیال تو
اینسان ز شفا خواهی بر وصل روا گشتم
در کوی رقیبانَم آموخته ام رمزی
در مکتب شیدایی مصداق وفا گشتم
پیوسته و آهسته ره سوی تو پیمودم
راهی که بر آن مقصد از خاک طلا گشتم
۴.۰k
۲۴ آذر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.